نقش رسانه (تلویزیون) در آموزش مهارت هاي اجتماعی براي کودکان

این تحقیق براي بررسی کم و کیف آموزش مهارت هاي اجتماعی به کودکان از طریق برنامه هاي کودك تلویزیون این سؤال کلی را طرح کردیم که برنامه هاي نمایشی کودکان چه دنیاهاي اجتماعی به تصویر کشیده شده اند و زیستن در هر یک از این دنیا ها مستلزم داشتن چه مهارت هایی است؟

 سنخ شناسی پیشنهادي پژوهش کودك، تلویزیون و مهارت هاي اجتماعی، تحلیل ساختار روایت در برنامه هاي ،« کودك شبکه اول و دوم در نیمه اول سال 1376» سه گونه ساختار روایتی را از هم تفکیک می کند که  ماهیتاً دنیاهاي جداگانه بوده و موجودات اجتماعی آنها نیز موجوداتی متفاوت با قابلیت هایی متفاوت هستند
رایج ترین ساختار روایتی ساختار مبتنی بر تقابل خیر و شر و تخاصم و ستیز آنهاست. تقلیل یافتن ارتباط اجتماعی به نزاع و خشونت با گروه هاي غیر خودي و اساساً تقسیم جهان به خودي و غیر خودي، و اهمیت یافتن قدرت بدنی و مهارت رزمی و پیچیدگی سلاح ها و دیگر پارامترهاي مهم و تأثیرگذار بر تخاصم، از نظر آموزش اجتماعی، مخرب ترین و زیانبارترین تأثیرات را بدنبال خواهد داشت. آنچه تحت عنوان گرایشات فاشیستی و نظامیگري یا تعصب و قوم مداري و سلطه طلبی شناخته می شود، گرایشاتی هستند که اصولاً بر مبناي همین کهن گونه ي یا اقتدار ما حق و دیگران باطل طلبی استوارند. بنابراین برنامه هاي کودك تلویزیون، محتوایی دارد که می تواند زیانبارترین بد آموزي هاي اجتماعی را در عمیق ترین لایه هاي روانشناختی و ادراکی کودکان وارد کند. (چاوشیان 1377 )

دومین تیپ ساختار روایت در برنامه هاي کودك نوعی اتوپیاي اجتماعی سرشار از دوستی و آرامش است که نام نهادیم. کل جهان اجتماعی در این ساختار یک خانواده ی ا درون « اتوپیاي گمن شافتی » اصطلاحاً آن را گروه بزرگ می شود که تمامی اعضاي آن با هم روابط برادرانه دارند و همکاري و مشارکت و نوعدوستی و ارجحیت منافع فرد، مسلط ترین ارزش هاي جاري و ساري در این ساختار هستند. با اینکه این دسته از برنامه ها بد آموزي هاي تیپ نخست را ندارند اما از جهت خوش بینی مفرط و بی اهمیت و کوچک جلوه دادن تمامی مشکلات در برابر اراده ي جمعی و تاکید بر آرامش، خوشبختی و شادمانی زندگی کاراکترها با واقعیات زندگی در دنیایی که محدوده ي درون گروه ها روز به روز در آن کوچک تر و خطوط اتصال اعضاي درون گروه ها باریک تر و ضعیف تر می شود، همخوانی ندارد. بنابراین مضامین آموزش اجتماعی آنها با اینکه نامطلوب نیست اما نامناسب و غیرواقع بینانه است.(چاوشیان، 1377 )

 تیپ سوم ساختار روایت یعنی « رئالیسم اجتماعی »،محیط، کاراکترها و ماجراهایی را به نمایش می گذارد که در تجربۀ روزانۀ زندگی نیز کودکان می توانند به راحتی شاهد آن باشند. بنابراین با دنیاي اجتماعی این دسته از برنامه ها مأنوس تر و آشناترند، از آنجا که تم هاي داستانی معمولاً مشکلاتی است که همگان در زندگی
واقعی آن را تجربه می کنند و ناچار از برخورد با آنند، نحوه برخورد قهرمانان داستان با این مشکلات و شیوة غلبه بر آنها (مهارت هاي اجتماعی) می تواند الگوهاي مناسبی براي رفتارهاي اجتماعی کودکان ارائه دهد .

محتواي اجتماعی این برنامه ها واقع بینانه، دور از قهرمان سازي تخیلی، معرفی تلخی هاي شکست و نحوه ي برخورد با آنها، تاکید بر لزوم احترام به دیگري و سعی براي درك دیگران است. یعنی ، همان چیزهایی که انتظار داریم کودکان، براي زیستن در دنیاي کنونی، آنها را طی تجربیات زندگی خود بیاموزند . حجم بسیار اندك این نوع ساختار روایتی در برنامه هاي کودکان، جاي تأمل بسیار دارد چرا که می تواند تأثیرات مطلوب این گروه از برنامه ها را در میان حجم انبوه برنامه هاي نامطلوب ضایع و مضمحل سازد.(چاوشیان، 1377 )

تیپ چهارم، انیمیشن هاي جدید مانند انیمیشن باب اسفنجی، که انیمیشن محبوب کودکان امروز است. در این انیمیشن چیزي به نام خانواده وجود ندارد و واحد اجتماعی آن فرد است که این موضوع منجر به آسیب بنیان خانواده می شود. در این انیمشین اوقات فراغت شخصیت هاي داستان با ویلون نوازي باب و استفاده اختاپوس از کلارینت سپري می شود و تمرکز بر نقاط ضعف دیگران و همچنین سر کار گذاشتن آنها از سوي باب به عنوان تفریح و سرگرمی از دیگر موارد نقض مولفه هاي سبک زندگی در این انیمیشن به شمار می رود.


فروغ چیت ساز (دکتراي روانشناسی تربیتی، استاد و عضو هیات علمی دانشگاه)، احمد امین فرد (کارشناس ارشد مدیریت رسانه از دانشگاه صدا و سیما) ، بشري احمري طهران (دانشجوي دکترا و استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد غرب تهران)