نقش سرمایه اجتماعی و مدیریت اجتماعی در امنیت پایدار جامعه 2 2

بانك جهاني، سرمايه اجتماعي را پديده‌اي مي‌داند كه حاصل تاثير نهادهاي اجتماعي، روابط انساني و هنجارها بر روي كيفيت و كميت تعاملات اجتماعي است و تجارب اين سازمان نشان داده است كه اين پديده تاثير قابل توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف دارد.

سرمايه اجتماعي بر خلاف ساير سرمايه‌‌ها به صورت فيزيكي وجود ندارد بلكه حاصل تعاملات و  هنجارهاي گروهي و اجتماعي بوده و از طرف ديگر افزايش آن مي‌تواند موجب پايين آمدن جدي سطح هزينه هاي اداره جامعه و نيز هزينه هاي عملياتي سازمانها گردد(بانك جهاني، 1999).

امروزه در كنار سرمايه هاي انساني، مالي و اقتصادي از نوع ديگري سرمايه به نام سرمايه اجتماعي نام برده مي شود.

برخلاف کشورهای توسعه یافته، سرمایه انسانی و بویژه سرمایه اجتماعی در کشورهای جهان سوم هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته است.

این مفهوم در بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله ایران مبهم باقی مانده است. 

اين مفهوم به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء مي شود.

سرمايه اجتماعي كه صبغه‌اي جامعه‌شناسانه دارد، به عنوان يك اهرم توفيق آفرين مطرح و مورد اقبال فراوان نيز واقع شده است.

سرمايه اجتماعي، بستر مناسبي براي بهره وري سرمايه انساني و فيزيكي و راهي براي نيل به موفقيت قلمداد مي شود. مديران وكساني كه بتوانند سرمايه اجتماعي سازمان را کشف كنند، راه ارتقاء شغلي و سازماني خود را هموار مي سازند. از سوي ديگر، سرمايه اجتماعي به زنــــــدگي فرد، معني و مفهوم مي بخشد و زندگي را ساده تر و لذت بخش تر مي سازد.

امروزه سرمايه اجتماعي، نقشي شاید به مراتب مهمتر از سرمايه فيزيكي و انساني در سازمانها و جوامع ايفا مي كند در غياب سرمايه اجتماعي، اثربخشي ساير سرمايه ها کاهش مي‌یابد و بدون سرمايه اجتماعي، پيمودن راه‌هاي توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي، ناهموار و دشوار مي‌شوند. بنابراین سرمايه اجتماعي مفهومي جديد، پيچيده و مهم در علوم اجتماعي است كه امروزه به عنوان يكي از مهمترين شاخص هاي رشد و توسعه در هر نظام مطرح است.

شرط لازم براي پيشرفت جامعه، توسعه همه جانبه، ايجاد روابط گرم، گسترش انسجام و همبستگي اجتماعي، بسط مشاركت اجتماعي و اعتماد متقابل (فرد- جامعه- دولت)، سرمايه اجتماعي است كه متاسفانه دركشورهاي جهان سوم كمتر به اين مقوله توجه مي شود. اين در حالي است كه افول بيش ازحد سرمايه اجتماعي در هرجامعه به طور حتم جامعه را با مشكلات سياسي، اجتماعي و فرهنگي روبرو مي سازد كه نهايت آن فروپاشي اجتماعي است.