سلامت اجتماعی و ارتباط آن با توانمندسازی2

سازمان جهانی بهداشت سلامت را اینگونه تعریف می کند:«سلامت به معنی خوب بودن یا تندرستی کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی و نه صرفا فقدان بیماری، ناتوانی و یا ضعف»(محسنی تبریزی،1376: 46). منشور اوتاوا (1986)  نیزدر زمینه ارتقاء سلامت، بر دستیابی به سلامت جسمی، روانی و اجتماعی، تاکید می نماید و اعلام می کند که  شهروندان هر جامعه به منظور دستیابی به سلامت باید بتوانند خواسته ها و نیازهای خود را بشناسند، آنها را برآورده سازند و با محیط محله و شهری که در آن زندگی می کنند، کنار آمده یا آن را در جهت خواسته های خود تغییر دهند.

بهبود سلامت از عوامل اساسی در توسعه اجتماعی، اقتصادی است و یکی از ابعاد مهم و تاثیر گذار در کیفیت زندگی می باشد.عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی، رفتاری و بیولوژیکی، هم می توانند سبب ارتقاء سلامت شده و هم می توانند به آن لطماتی وارد سازند. کاهش نابرابری های موجود در  زمینه سلامت و اطمینان از وجود منابع و فرصتهای برابر برای قادرسازی مردم به منظور ارتقاء سلامت ضروری می باشد و این امر مستلزم وجود محیط های حمایتگر، دستیابی به اطلاعات، دارا بودن مهارتهای زندگی، و فرصتهای لازم برای داشتن انتخابهای سالم تر است. مردم نمی توانند به حداکثر ظرفیت سلامتشان دست یابند، مگر اینکه آنها بتوانند بر عواملی که تعیین کننده سلامت آنهاست،کنترل داشته باشند.

پیش نیازهای لازم برای سلامت تنها توسط بخش های مرتبط با سلامت فراهم نمی شود و در این زمینه دولت، سازمانهای غیر دولتی و داوطلبانه، رهبران محلی، رسانه ها و سایر بخش های اقتصادی و اجتماعی تاثیر گذار هستند. متخصصین و گروههای اجتماعی و کارکنان حوزه سلامت از جمله مددکاران اجتماعی نیز، مسئولیت مهمی در زمینه ارتقاء سلامت دارند.

استراتژی ها و برنامه های ارتقاء سلامت باید با نیازهای محلی  و امکانات موجود در کشورها و مناطق سازگار باشد، علاوه بر آن  ارتقاء سلامت نیازمند شناسایی موانع موجود و راهکارهایی برای مرتفع ساختن این موانع، می باشد.پیوند ناگسستنی میان مردم و محیط شان از عناصر اساسی در برنامه های ارتقاء سلامت  می باشد. تغییر الگوهای زندگی، کار و فراغت، تاثیر قابل توجهی بر  سلامت می گذارد. برنامه های ارتقاء سلامت باید شرایطی کاری و زندگی را ایمن تر، رضایت بخش تر، لذت آورتر نمایند.  اجتماعات منسجم و کارآمد، در تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرای فعالیتهایی که منجر به سلامت می شوند، بهتر عمل می نمایند.

در نهایت می توان گفت وضعیت سلامت هر شهروند، هم ارز با مجموعه شرایطی است که به او این توانایی را می دهد تا از فرصتهای واقعی و استعدادهای بیولوژیکی خود بهره برداری کند. در این راستا هاوز(1997) شرایط زیر را برای ایجاد سلامت شهروندان مهم ذکر می کند:

1-    تامین نیازهای ابتدائی به غذا، آب، سرپناه و مسکن، قدرت و امید به زندگی؛
2-    دستیابی به اطلاعات ممکن و قابل حصول در مورد تمامی عوامل تاثیر گذار بر زندگی ؛
3-    برخورداری از سواد  سلامت به معنای برخورداری از مهارت ها و توانایی لازم برای  جذب ، درک و بهره گیری از  اطلاعات
4-    تفهیم این مطلب که هیچ شهروندی نمی تواند از محیط محله خود و سایر هم محله ای ها و همشهریانش، به طور کامل خود را جدا سازد(ودادهیر و ساداتی،1390: 224).


اعظم پیله وری - دانشجوی دكترای مددكاری اجتماعی