سلامت اجتماعی و ارتباط آن با توانمندسازی3

محرومیت افراد از توانمندی های شخصی و اجتماعی رابطه نزدیک و دو سویه ای با سطح پایین سلامت دارد. نتایج محرومیت از توانمندی ها را می توان در مرگهای زودرس، سوء تغذیه چشمگیر، بیماری های مزمن، پایین آمدن سطح کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی و انواع ناکامی ها مشاهده نمود. مردم در طی زمان از طریق آموزش، یادگیری، مهارت اندوزی و به طور کلی توانمندسازی می توانند از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار شوند.

 بیان مسئله و ضرورت تحقیق

توانمندسازی مردم را در برخورداری از گزینه های گسترده تر و زندگی رضایت بخش تر یاری می کند؛ آموزش بیشتر، دسترسی بیشتر به بهداشت، مراقبتهای پزشکی مطلوب تر، نیل به یک زندگی طولانی تر و ثمربخش تر را امکان پذیر می نماید. انسانهای توانمند، سرمایه اند. این انسانها در نتیجه ی ابزار توانمندی، قادر خواهند بود، سازماندهی زندگی خویش را به دست گیرند و آنگونه زندگی کنند که برایشان ارزشمند است. به تبع وجود افرادی که به لحاظ اجتماعی سالم هستند و همچنین نوع و کیفیت روابط بین این افراد به صورت بازگشتی سبب توانمندی های بیشتری برای افراد جامعه خواهد شد. ارتقاء سلامت اجتماعی نیازمند وجود بسترها و زمینه هایی در اجتماع و افراد آن  است، فقدان این پیش شرطها سبب حذف اجتماعی مردم خواهد شد که این امر نیز منجر به از دست دادن اعتماد به نفس، خود باوری و سلامت جسمی، روانی و اجتماعی می گردد. مددکاران اجتماعی - به عنوان یکی از کارگزاران حوزه سلامت اجتماعی - و نیز به جهت تاکید حرفه ای شان  بر توانمندسازی افراد وجوامع  نقش بسزایی در زمینه سلامت اجتماعی و توانمندسازی  ایفا می نمایند. گرچه معتقدیم که ارتباط میان توانمندسازی و سلامت اجتماعی ارتباطی دوسویه است، اما از آنجا که در اکثر متون و تحقیقات انجام شده در این خصوص توانمندسازی فرآیندی در نظر گرفته شده است که منجر به ارتقاء سلامت اجتماعی می شود، ما نیز با  اقتدا به آنها بدین شکل عمل می کنیم و این به معنای نادیده گرفتن شکل دیگر ارتباط میان این دو متغیر و دوسویه بودن این ارتباط نیست. به این دلیل که در واقعیت امر ما هنوز به جایگاهی که از آن تحت عنوان سلامت اجتماعی یاد می شود دست نیافته ایم، جنبه دیگر این ارتباط برای ما چندان ملموس نبوده و به نظر می رسد در ارتباط با وضعیت کنونی جامعه ما بعد اول و تاکید بر آن ضرورت بیشتری دارد.

نبود توانمندی به معنی محروم ماندن از پرورش قابلیت های اساسی و در پی آن ناتوانی در رویارویی با مشکلات و نیز عدم دستیابی به سطوح بالای سلامت می باشد. برای مبارزه با این شرایط، اتخاذ تدابیر و برنامه هایی به منظور بهبود کارکردهای اساسی و مولفه های قابلیتی اعضای جامعه و نیز دسترسی به آموزش و پرورش و ایجاد زمینه عضویت موثر وفعال افراد در جامعه، همراه با حفظ عزت نفس آنان ضروری است. در این راستا جوامع، دولتها و کارگزاران حوزه سلامت اجتماعی از جمله مددکاران اجتماعی با نقشی که در شکل گیری سازمانها و نهادهای مختلف و اتخاذ سیاستهای رفاهی و اجرای برنامه های حمایتی در قالب راهبردهای مختلف بر عهده دارند، در جهت دگرگونی شرایط و وضعیت نامطلوب بر می آیند.

علی رغم اهمیت سلامت در ابعاد مختلف آن و نیز تاکید سازمان بهداشت جهانی بر سلامت به عنوان یک حق همگانی، کمتر تلاش جدی در زمینه توانمندسازی افراد و جوامع به منظور ارتقای سلامت اجتماعی صورت گرفته است.با عنایت به تاکید تحقیقات مختلف در زمینه سلامت اجتماعی و اهمیت آن در توسعه جوامع و نیز کیفیت زندگی افراد، تحقق واقعی آن زمانی ممکن خواهد شد که افراد جامعه توانمند گردند. بر این مبنا، این مقاله در پی بررسی چگونگی راههای توانمندسازی افراد و جوامع و نیز مولفه های اساسی در این مهم به منظور ارتقاء سلامت اجتماعی می باشد.