خودکشی - مقدمه - بررسی نظری خودکشی

رفتار خودکشی یکی از مشکلات جدی سلامت عمومی است . به تعبیر دیگر ، میزان خودکشی یکی از مهم ترین شاخص های بهداشت روانی افراد اجتماع محسوب میشود .

در حال حاضر 12٪ مرگ و میر توجوانان و دومین عامل در افراد 25 تا 37 سال و سومین عامل مرگ در افراد 15 تا 24 سال در آمریکا خودکشی است . با اینکه در ایران آمار مدون و دقیقی از میزان خودکشی وجود ندارد ولی بر اساس پژوهش های صورت گرفته آمار خودکشی وضعیتی مشابه سایر کشورها دارد .

ویژگی های شخصیتی ، آسیب های روانی و رخدادهای منفی زندگی به لحاظ نظری و پژوهشی با خودکشی مرتبط هستند . پژوهش های مختلف نشان داده است که اختلال شخصیتی از مهم ترین عوامل پیش بینی کننده خودکشی هستند . خصوصیاتی همانند رفتارهای ناگهانی شدید و پرخاشگرانه در افرادی که مبتلا به اختلال شخصیت هستند از پیش بینی کننده های قوی خودکشی هستند . اختلالات خلقی ( افسردگی ) اسکیزوفنیا و اختلالات مرتبط با مواد ، مهم ترین اختلالات روانی مرتبط با خودکشی می باشند . همچنین مطالعات مختلفی نشان داده است که اختلال اضطرابی با افزایش خطر رفتار خودکشی رابطه دارند .

مطابق با نظریه های کنونی روان شناسی و ادبیات پژوهشی ، بین حوادث منفی و اختلالات ( به ویژه اختلالات روان – تنی ) ارتباط تنگاتنگی وجود دارد . ارتباط خودکشی و حوادث منفی نیز از این منظر قابل تبعیین است . بدین معنی که حوادث منفی به عنوان یک منبع استرس عمل کرده و فشار زیادی بر فرد وارد می کنند . اگر استرس ها مدت زیادی ادامه یابند از یک سو سیستم ایمنی ، گوارش و .. و از سوی دیگر تعادل روانی وی را تحت تاثیر قرار داده و این اختلالات جسمی و روانی نیز به نوبه خود سبب تمایل فرد به افکار و رفتار های خودکشی گرایانه می شود . بررسی نظری خودکشی

واژه «Suicide» برای نخستین بار در سال ۱۷۳۷ توسط دفونتن فرانسوی به کار برده شد و این اصطلاح ۲۵ سال بعد یعنی در سال ۱۷۶۲ توسط آکادمی علوم فرانسه پذیرفته شد و جزو لغات فرهنگستان آن کشور شد . واژه «Suicide» مرکب از دو لغت لاتین «Sui» به معنی خود و «cide» به معنای کشتن است.

خودکشی به عنوان یک رفتار ، مرگی است که به دست خود شخص انجام می گیرد و به گفته اشنادیمن « خودکشی عمل آگاهانه آسیب رساندن به خود است که می توان آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که برای مسأله تعیین شده، این عمل را بهترین راه حل تصور می کند. »

بر مبنای تعریف مرکز مطالعات انستیو ملی بهداشت روانی آمریکا ، خودکشی تلاشی آگاهانه به منظور خاتمه دادن به زندگی شخصی است که شاید این تلاش به اقدام تبدیل شود یا فقط به شکل احساسی در فرد بماند. »

دورکیم نیز خودکشی را این گونه تعریف می کند : «خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می شود که نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است . »

در این تعریف برای آنکه اصطلاحات «مستقیم» و «غیرمستقیم» تشریح شود باید به مفاهیم «کردار مثبت» و «کردار منفی» تعریف شود؛ «کردار مثبت» مثل این است که فرد گلوله ای را در شقیقه خود خالی کند. «کردار منفی» مانند آن است که انسان خانه ای را که در آتش شعله ور است ترک نکند یا آنقدر از خوردن غذا خودداری کند که بمیرد. اصطلاحات «مستقیم» یا «غیرمستقیم» بازگو کننده تمایز همانند با تمایز مثبت و منفی است . یک گلوله در شقیقه مستقیماً به مرگ می انجامد ، در حالی که ترک نکردن خانه ای شعله ور در آتش یا امتناع از خوردن غذا ممکن است غیرمستقیم یا نهایتاً به نتیجه منظور یعنی به مرگ کشیده شود یا نتیجه آن مرگ نباشد.

پدیده خودکشی که ازعوارض مهم دنیای صنعتی عصرحاضراست بیشترمتأثر از نا به سامانی ها ،اختلال های روانی و نابرابری های اجتماعی است . دورکیم درکتاب " تقسیم کار " خود براین اعتقاد است که " خودکشی همراه با تمدن ظاهر می شود و یا حداقل آن چه به شکل خودکشی در جوامع فروتر ملاحظه می شود ، خصوصیات ویژه ای دارد ..." .

باتاموردراثر خود "جامعه شناسی" ، آورده است که دورکیم درتحقیق خود قصد آن داشته که بین میزان خودکشی و درجه ی پیوستگی افراد درگروه های اجتماعی ( همبستگی و انسجام اجتماعی) رابطه برقرارکند ومعتقد است که هدف دورکیم این بود که میزان خودکشی در گروه های مختلف اجتماعی را به خصایص مشخصه ی این گروه ها ربط دهد و به این طریق علل اجتماعی خودکشی را کشف نماید .
دورکیم طبیعت بشر را با رجوع به مفهوم واقعیت های اجتماعی تبیین می کند . به نظر وی واقعیت های اجتماعی طرق عمل کردن ، فکر کردن و احساس کردن است که تا حدودی بین شماری از مردم مشترک است که این واقعیت ها نسبت به افراد اموری خارجی و بیرونی محسوب می شوند و بر وی اقتدار آمرانه ای را اعمال می کنند. ) درزندگی شهرنشینی كنونی، جمعیت بسیار زیاد درشهرها وعدم تجانس افراد با هم واحساس غربت ، تنهایی وكم ‌شدن تعداد افراد خانواده‌ها و كاهش‌یافتن محبت خانوادگی ، افزایش استقلال فردی ، هم‌چشمی‌ها و پیداشدن آرزوهای دور و دراز زندگی مادی ، خواستن‌ها و نتوانستن‌ها ، فرار ازخانواده و پناه‌بردن به اجتماع نا آشنا ، سرگشتگی درمیان ارزش‌های متضاد زندگی شهری جدید ، ناتوانی درمبارزه با دشواری ها وشكستها و نومیدیها ، محرومیت درعشق توام با فقر مادی وسرانجام ضعف یا رنجوری شخصیت آن چنان ناراحتی‌هایی ایجاد می كند كه فرد خود را در نابودی وپوچی جستجو می كند و دست به خودكشی میزند.

هم چنین می توان به تعریف دشه اشاره کرد که می گوید : " اقدامی معمولاً از روی آگاهی برای سر به نیست کردن خود به آن ترتیب که مرگ هدف یا وسیله باشد ."

آشیل دلماس نیز خودکشی را عبارت می داند از " عملی که به وسیله ی شخص برای معدوم ساختن خود انجام می دهد ، در حالی که اختیار مرگ و زندگی در حیطه قدرت اوست و از لحاظ اخلاقی موظف به انجام این عمل نمی باشد .

مین جر روانشناس ، میل به مرگ را نزد فرد خودکش آرامشی می داند که دراثر تنش های جامعه - محدودیت های اجتماعی واخلاق ،که توانسته مانع از رهاشدن انرژی پرخاشگری و جنسی فرد شود ودر نهایت فشار داخلی پدید می آورد - به آن دست پیدا کرده است.

ژان باچلر در کتاب خودکشی خود در مورد خودکشی گریز کرایانه می نویسد که " انسان با خودکشی کردن سعی می کند از روبرو شدن با شرایط غیر قابل تحمل زندگی فرار کند." به عبارت دیگر وی خودکشی را خروج از شرایط نامساعد ودشوار زندگی می داند .

فردی که اقدام به خودکشی می کند از نتیجه عمل خود آگاهی دارد و این مهم ترین مسئله در تشریح و تبیین پدیده خودکشی است . برخی مانند ارسطو خودکشی به منظور فداکاری ( دگرخواهانه ) را خودکشی محسوب نمی کنند ؛ ارسطو خودکشی را عملی برای معدوم ساختن فرد توسط خودش می داند که" به منظور فداکاری نمی باشد ، یعنی فرد برای قربانی شدن به انتحار دست نمی زند ". اما اسکیرول که دورکیم در کتاب خودکشی به نظر وی اشاره کرده نظری عکس نظریات یاد شده دارد ، اسکیرول معتقد است که "در خودکشی تمام خصوصیات دیوانگی دیده می شود ." او با استناد به این نظر نتیجه می گیرد که خودکشی عملی غیر ارادی است و نباید تحت پیگرد قانونی قرار بگیرد . دانامردیث لیزاردی در رساله ی دکترای خود معتقد است که اگرچه بسیاری از تحقیقات نشان دهندی این است که اکثر افرادی که اقدام به خودکشی می کنند ، ذهن بیمار دارند اما این نظریات را نمیتوان به همه ی بیماران روانی تعمیم داد و معتقد بود که آنها در طول بیماری خود حتماً یک بار به خودکشی اقدام می کنند .


منابع 1. آرون ، ریمون. 1381.مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی .باقر پرهام ( مترجم ). تهران :
انتشارات علمی و فرهنگی
2. استنگل ، اروین .1347. خودکشی و قصد خودکشی . حمید صاحب جمع (مترجم) .تهران : انتشارات اشرفی
3. استونز ،راب.1383.متفکران بزرگ جامعه شناسی. مهرداد میردامادی (مترجم) .تهران : انتشارات مرکز.
4. اشنایدمن ، ادوین . 1378. روانشناسی خودکشی: ذهن خودکشی گرا. مهرداد فیروزبخت ( مترجم ). تهران : انتشارات رسا.
5. تایلر، استیو. 1376. جامعه شناسی خودکشی و علی موسی نژاد ( مترجم ) . تهران : انتشارات اصفهان
6. دورکیم، امیل. 1359. تقسیم کاراجتماعی .حسن حبیبی ( مترجم ). تهران : انتشارات قلم.
7. دورکیم، امیل . 1378. خودکشی. نادر سالار زاده امیری ( مترجم ) تهران : انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی .
8. رفیع پور ،فرامرز. 1378. آنومی یا آشفتگی اجتماعی . تهران : انتشارات سروش .
9. ستوده ،هدایت الله .1378.آسیب شناسی اجتماعی . تهران : آوای نور.
10. سلیمی ، علی و محمد داوری. 1380 . بررسی هایی در آسیب شناسی اجتماعی ایران. تهران: انتشارات آوای نور.
11. دکتر یحیی زاده ، حسین . 1393 .مددکاری اجتماعی ( مداخله در بحران ) ، انتشارات آوای نور