سبک زندگی و تصادفات رانندگی

این روزها اصطلاح سبک زندگی و ارتباط آن با مسایل اجتماعی متعدد به کرات از زبان متخصصان رشته های یاورانه بویژه مددکاران اجتماعی و روان شناسان شنیده می شود. پژوهش ها نشان داده اند که عواملی همچون سبک زندگی، وضع خانوادگی، میزان تحصیلات و محل سکونت افراد بر میزان تصادفات آن ها تاثیر دارد. مطالعه در اکثر کشورها نشان داده است که بین سبک زندگی و میزان تصادفات رابطه معناداری وجود دارد. برای مثال کسانی که اکثر اوقاتشان را در خارج از مدرسه به سر می برند و به فعالیت هایی نظیر گوش دادن به موسیقی، علاقه به فوتبال، سینما رفتن و نوشیدن مشروبات الکلی هستند، نسبت به دیگران رانندگی پرخطر بیشنری داشته اند.

پژوهش های نشان می دهد که بین سبک زندگی و رفتار رانندگی ارتباط وجود دارد مولر ، 2002؛ برگ و گرگرسن ، 1994؛ شیلائوتاکیس، داروبری، دماکاکوس ، 1994). کوربت (2003)  نشان داد که رانندگان پر خطر مردانی هستند که از سرعت زیاد لذت می برند.

گناردیس و همکاران(2008) نشان دادند که سبک زندگی بر تصادفات رانندگی تاثیر دارد.

گزارش سازمان بهداشت جهانی (2006) نشان می دهد که نوجوانانی که دوستانی داشتند که رفتارهای مشکل زای بیشتری انجام می دادند، دید مادی گرایانه بیشتری داشتند، قصد رفتارهای پرخطر رانندگی در آن ها بیشتر بود.

 در پژوهشی که توسط کلارک، وارد و ترومن (2005) با عنوان خطرپذیری ارادی و نقص های مهارتی در رانندگان نوجوان تصادف کرده انگلیس انجام شد نتایج آن نشان داد که رانندگی برای برخی از رانندگان جنبه نمایشی دارد و نوعی سرگرمی به حساب می آید.

پژوهش های زیادی نشان می دهد که دو عامل خستگی و حواس پرتی از علل تصادفات می باشند. عامل خستگی از عوامل زمینه ساز حواس پرتی و افزایش زمان واکنش رانندگان است (کارلسون، 2008؛  باس و همکاران، 2000؛ چارلتون، 2009).

پژوهش های مختلف برای مثال (الدبرگ و راندمو ، 2003؛ مردی، 1385، اسکاگلیون و کامدون ، 1980؛ مومنی، 1380؛ رضایی، 1384؛ کلانتری و همکاران، 1384 و علمی، 1385) نگرش افراد به تخلف، قانون و پلیس را بر رفتارهای پرخطر رانندگی موثر می دانند. 

کاریدا، ویلنس، استیل و اسکالفا  (2008) در یک فراتحلیل نشان دادند که استفاده از تلفن همراه بر عملکرد راننده تاثیر دارد و منجر به افزایش تصادفات جاده ای می شود.

فرگوسن (2003) در پژوهشی نشان داد که عوامل خستگی و بی خوابی راننده و بی توجهی و حواس پرتی راننده را با هم به عنوان عوامل مرتبط با تصادفات رانندگی گزارش کرده است.

چارلتون(2009) در پژوهشی با عنوان  رانندگی در حین مکالمه نشان داد که استفاده از تلفن همراه در حین رانندگی کردن به تغییر واکنش های راننده و در نتیجه تصادف رانندگی منجر می شود.

علیزاده، اقدام و صالحی (1390)  در پژوهشی با عنوان سبک زندگی فرهنگی رانندگان ابزاری برای تبیین رفتار ترافیکی آن ها(مطالعه موردی: رانندگان درون شهری تبریز) نشان دادند که بین سرمایه فرهنگی (شامل عادت ها، روش ها، مدارک تحصیلی و سبک های زندگی) و اشتباه های بی توجهی، اشتباه های خطرناک، تخلفات خطرناک و سبک زندگی و رفتارهای رانندگی رابطه معنی داری وجود دارد و از بین ویژگی های فردی، جنسیت، سطح تحصیلات و نوع خودرو رانندگان نیز بر رفتارهای ترافیکی تاثیرگذار است.

پژوهش نریمانی، رجبی، احدی و حسینی (1390) با عنوان مقایسه زمان واکنش، حواس پرتی و خستگی در رانندگان درگیر در تصادف و رانندگان عادی نشان داد که زمان واکنش دست و پا در رانندگان درگیر در تصادفات رانندگی به طور معناداری (01/0>p) بالاتر از گروهی است که چنین تجربه ای نداشتند. همچنین حواس پرتی و خستگی در افراد تصادف کرده به صورت معنی داری (01/0>p) بالاتر از گروهی بود که تجربه تصادف در رانندگی نداشتند.

هلاکوئی نائینی و مرادی(1385) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که عملکرد عابرین پیاده در شهر تهران در زمینه مقررات راهنمایی و رانندگی ضعیف است.

زلقی و ملکی (1385) در پژوهشی به بررسی نقش عوامل انسانی تاثیر گذار مانند برونگرایی- درونگرایی، منبع کنترل، تکانشگری، خطرپذیری و هیجان خواهی، هوش و کارایی ذهنی، ادراک و توجه، خطاپذیری، نگرش و انگیزش در حوادث رانندگی اشاره کرده اند.