مطالعه موردی تجاوز
- توضیحات
- نوشته شده توسط سارا نوروزی
- دسته: پیشگیری از آسیب های اجتماعی
- بازدید: 1704
تجاوز جنسی، در تعریف عبارت است از تجاوزی که منظورش صرفاً آمیزش جنسی نیست و معمولاً با قدرت جسمی یا به زور جسمی صورت می گیرد و بیشتر در اثر میل به سلطه جویی یا تحقیر فرد مورد تجاوز رخ می دهد و می شود گفت که بیشتر یک عمل خشونت آمیز است تا یک عمل جنسی. در بیشتر موارد می بینیم که مرد تجاوزگر شخصی است که برای قربانی آشناست. اغلب تجاوزهای جنسی از پیش طراحی می شوند و بیش از نیمی از آنها در منزل خود قربانی اتفاق می افتد. در برخی موارد (مخصوصاً در مواردی که قربانی خردسال یا نابالغ است) شاید قربانی ابتدا گمراه شود و سپس مورد تجاوز قرار گیرد. ولی اگر فرد قربانی تمایلی نشان ندهد، به احتمال زیاد این عمل با زور و تصرف انجام می شوند.
بیشتر متجاوزان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی در رده یی پایین تر هستند و معمولاً آدم هایی کم هوش، کم سواد و کم درآمد به حساب می آیند. همان طور که گفتیم بیشتر تجاوزها از قبل برنامه ریزی می شوند و در بسیاری از موارد از لحاظ آماری می بینیم که این امر عمدتاً در شهرهای بزرگ و شبانه اتفاق می افتد. به هر صورت، این عمل ممکن است در خیابان ها، در شب، در یک اتومبیل، در پارکینگ یا مغازه ی بزرگ، در آسانسور، راهروی ساختمان یا موقعیت های دیگر که قربانی شانس کمتری برای فرار دارد، انجام گیرد. گاهی تجاوزگر با تظاهر به اینکه حامل چیزی است ممکن است وارد خانه یا آپارتمان قربانی شود.
هرکسی می تواند قربانی تجاوز باشد؛ از کودکان و بالغان مذکر گرفته تا سالمندان، اما زن بودن، جوان بودن، بیوه بودن، بی قید بودن و داشتن رفتاری اغواگرانه و نمایشی، احتمال وقوع این امر را افزایش می دهد. از لحاظ روانی آنچه خیلی مورد توجه روانشناسان است، این نکته است که بسیاری از قربانیان روی این قضیه سرپوش می گذارند، زیرا در صورت بروز این مساله، انگ بدنامی روی آنها گذاشته می شود و در نتیجه مشکلات قربانی افزایش می یابد. به همین دلیل معمولاً او ناراحتی خود را تحمل می کند. شاید هم نمی خواهد جنگ و نزاع و درگیری های خانوادگی و قومی اتفاق بیفتد یا از اینکه فردی آشنا را به پلیس معرفی کند، بیم دارد. شاید هم می ترسد که آن فرد تحت تعقیب قرار گیرد. زندانی شود یا آبروریزی کند و انتقام بگیرد و … لذا این افراد با وجود احساس شرمساری یا ناراحتی یا بدنامی ترجیح می دهند خود را پس بکشند؛ نه اینکه وارد ماجرایی شوند که احتمالاً موجب سرافکندگی شود.
حدود یک سوم تجاوزها با کتک زدن همراه است و هرچه روابط با آشنایی طرفین ماجرا نزدیک تر باشد، این ضرب و جرح به صورت وحشیانه تری رخ می دهد. به نظر می رسد زمانی که قربانی سعی می کند خودش را از دست تجاوزگر نجات دهد، باز هم صدمه می بیند و حتی احتمال خطر مرگ در این نزاع ها وجود دارد. اگر هم قربانی تلاش نکند، تجاوزگر تقویت می شود و چون قربانی رفتار تجاوزکارانه ی او را نمی پسندد، علاوه بر آسیب جسمانی ممکن است از لحاظ روانی هم آسیب ببیند.
ازاثرات دیگر تجاوز امکان بارداری است. طبیعی است که این حوادث می تواند بر زندگی و روابط زناشویی قربانی تاثیر بگذارد. گاهی قربانی توسط اعضای یک گروه جوان مورد تجاوز قرار می گیرد که این می تواند آسیب زاتر باشد. در نواحی مورد تجاوز گاهی ممکن است آسیب های جسمی از قبیل بریدگی و کبودی ها دیده شود. زنانی که تجاوز جنسی را تجربه کرده اند، این احتمال برای شان وجود دارد که در آینده به درد مزمن لگن خاصره، درد شکم، نشانگان دفع تحریک پذیر و بدکاری جنسی دچار شوند.
خاطره تجاوزی که با آسیب جسمی همراه است، می تواند به بروز انواع بیماری ها در زنان منجر شود. به علاوه، قربانیانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، با خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی، از جمله ایدز مواجه می شوند. تقریباً همه ی زنان قربانی، تا حدی به اختلال هیجانی یا روانی دچار می شوند: حتی اگرابتدا به آن واکنش نشان ندهند یا احساسات خود را انکار کنند و بکوشند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. در برخی موارد نیز آنها به خشم، ترس، احساس عدم امنیت، افسردگی، بی خوابی، کابوس، بیزاری از آمیزش جنسی و احساس بی حرمتی و فقدان کنترل نفس دچار می شوند.
پیشگیری
واقعیت های زندگی امروزی ایجاب می کند که همه، بخصوص زنان، چند اقدام احتیاطی انجام دهندتا بر مقدار کنترل آنها افزوده شود؛ مثلاً جیغ کشیدن، مقاومت کردن، فریاد کشیدن و صحبت کردن یکی از راه های مؤثر مقابله با تجاوز جنسی است. گذراندن دوره های آموزشی دفاع از خود نیز در صورتی سودمند است که با تقویت اعتماد به نفس همراه باشد. زنانی که تنها زندگی می کنند، بهتراست لامپ های محوطه در ورودی خانه را روشن نگه دارند، درهای بیرونی را قفل کنند و به جای نوشتن اسم کوچک خود روی زنگ یا صندوق پستی از حروف اختصاری مثل حرف اول اسمشان استفاده کنند.
پنجره ها باید قفل باشد و در صورت امکان با نرده های آهنی پوشیده شود (به ویژه در نواحی شهری یا طبقه ی اول آپارتمان ها) و لازم است پیش از بازکردن در، هویت ملاقات کننده معلوم شود. به تنهایی قدم زدن، مخصوصاً در ساعت های اول صبح یا بعد از تاریکی هوا، بروز رفتارهای اغواگرانه، پوشش و آرایش نامناسب و سوارشدن به ماشین های مسافرکش گذری پیش از وارسی هوشیارانه ی آن، برای همه زن ها رفتارهای خطرناک محسوب می شود. بسیاری از دانشکده ها، اتوبوس های رفت و برگشت آماده کرده اند تا دانشجویان برای اجتناب از تنها برگشتن به خوابگاه در شب ها بتوانند از آن استفاده کنند. بعضی زن ها همیشه وسایلی مثل سوت به همراه دارند که در صورت نیاز بتوانند از آن استفاده کنند. برخی هم رفت و آمدهای شان را طوری برنامه ریزی می کنند که حتی الامکان تنها بیرون نباشند. اینها اقدامات کنترلی خوب و مورد تأییدی است.
در درجه ی اول خانواده باید کاملاً محترمانه با فردی که مورد تجاوز قرار گرفته است برخورد کند. مسلماً قدم بعدی ارجاع شخص به یک روانشناس یا روانپزشک است تا بتواند آثار روانی حاصل از این آزارها را به حداقل برساند و برای درمان اختلال پس آسیبی (PTSD) راهکارهایی ارایه دهد. بدیهی است در صورت نیاز به دارو، روانشناس، قربانی را به یک روانپزشک معرفی خواهد کرد. علایم عمده اختلال استرس پس آسیبی با فنون تغییر رفتاری نظیر آموزش آرامش بخشی یا حساسیت زدایی منظم قابل تعدیل است.
خیلی مهم است که خانواده در ایجاد فضایی آرام و بدون تنش و بدون سر و صدا به قربانی کمک کند تا بتواند تمرین های ارایه شده توسط درمانگر را به خوبی انجام دهد، از طرفی باید استرس های دیگر از جمله دغدغه های مسایل اقتصادی فرد قربانی کاسته شود، زیرا ممکن است فرد قربانی به دلیل نرفتن به محیط کار، از دست دادن شغل و از دست دادن محبت، از حمایت کافی خانواده برخوردار نباشد.
این عوامل موجب درماندگی، انزوای اجتماعی و افسردگی خواهد شد. ایجاد احساس امنیت از طرف خانواده بسیار اهمیت دارد. این امنیت می تواند هم در مورد مسایل عاطفی باشد و هم بار اقتصادی و روانی داشته باشد. بنا به همین دلایل باید به فرد قربانی بگویید که باز هم مثل گذشته دوستش دارید،
آخرین نکته نیز اینکه فرد قربانی دراین شرایط میل به گریستن دارد و نباید از طرف خانواده منع شود. بهتر است به این دوران سوگواری با احترام نگریسته شود، ولی اگر از حد متعادل بیشتر شد، می توان با تغییر محیط، فکر فرد قربانی را به مسایل دیگر منحرف کرد و در نهایت باید کاری کرد که فرد احساس کند که بر زندگی خود کنترل دارد.