رابطه جنسیت و تصادفات رانندگی

در رابطه با پژوهش هایی که در داخل کشور در مورد تفاوت های جنسیتی در تصادفات رانندگی و رابطه جنسیت با تصادفات رانندگی صورت گرفته است نتایج متناقضی به دست آمده است به طوری که بعضی از پژوهش ها از عدم رابطه و بعضی دیگر نشان می دهند که نرخ تصادفات رانندگی در مردان بالاتر است. بعضی از پژوهش ها عنوان کرده اند که الگوی تصادفات و رانندگی در مردان و زنان متفاوت است. در بعضی از پژوهش ها عنوان شده که مردان دو برابر بیشتر از زنان در هر سال خطر تخلف و رانندگی تهاجمی دارند و سه برابر بیشتر بعد از نوشیدن  الکل تمایل به رانندگی دارند، کمتر کمربند می بندند و بیشتر رانندگان عصبانی را مردان تشکیل می دهند. در عوض زنان بیشتر به علت اختلال در ادراک فضایی و موقعیت یابی تصادف می کنند و در کل اعتماد به نفس رانندگی شان پایین است.

نتایج بررسی های مختلف نشان می دهد که مردها بیشتر و شدیدتر از زنان تصادف می کنند. در سنین 16 تا 20 و 21 تا 24 سال میزان مرگ مردان در تصادفات دو برابر زنان است ولی بعد از گرفتن گواهینامه کاهش تصادفات مربوط به خطاها در مردان 2 برابر کم می شود. مردان دو برابر بیشتر از زنان در هر سال خطر تخلف و رانندگی تهاجمی دارند و سه برابر بیشتر بعد از نوشیدن  الکل تمایل به رانندگی دارند، کمتر کمربند می بندند و بیشتر رانندگان عصبانی را مردان تشکیل می دهند. در عوض زنان بیشتر به علت اختلال در ادراک فضایی و موقعیت یابی تصادف می کنند و در کل اعتماد به نفس رانندگی شان پایین است(عبدال اتری و عبدالوهاب 2000؛ رادوس، براون و ادیسون 2005، والر و همکاران 2001 به نقل از خیرآبادی و بوالهری 1391).

سارما، کاری، کرویک و بیمپه(2012) در پژوهشی با عنوان عوامل روان شناختی مرتبط با میزان خطرپذیری، بی احتیاطی بی پروا به این نتیجه رسیدند که مردان در مقایسه با زنان خطرپذیرتر بودند و رفتارهای بی پروای بیشتری در رانندگی در مقایسه با آنها نشان می دادند. افراد زیر 25 سال خطرپذیرتر بودند و رفتارهای بی پروای بیشتری در رانندگی در مقایسه با افراد بالای 25 سال نشان می دادند. مدل آماری معناداری از هر یک از نتایج رانندگی استخراج شد. مناسب ترین مدل در زمینه سرعت و تخطی از قانون بود که بوسیله یک مدلی که نگرش مثبت به سرعت، تاثیر هنجاری یا اجتماعی بیشتر دوستان و کنترل رفتاری ادرک شده، برون گرایی و رانندگی با خشونت و عصبانیت پیش بینی شده بود.

مای کوک و همکاران (1991) و والر و همکاران (2001) نشان دادن که مردان بیش از زنان قوانین راهنمایی و رانندگی را نقض می کنند و از پلیس اخطاریه می گیرند. اما برخی از پژوهش های دیگر نشان داده اند که زنان بیش تر از مردان مرتکب تخلف رانندگی می گردند.

 هایمن (1968) در بررسی جنسیت و رعایت قوانین رانندگی نشان داد که زنان بیش از مردان، قوانین رانندگی را نقض می کنند و بالاخره برخی از پژوهش ها نشان داده اند که زنان و مردان در میزان ارتکاب تخلف رانندگی تفاوتی با یکدیگر ندارند و به طور یکسان مرتکب تخلف رانندگی می شوند.

 وایلن و مک کنا (2002) در پژوهشی نشان دادند که نرخ تصادف در هر دو جنس زیاد است اما الگوی تصادفات رانندگان زن  و مرد با یکدیگر متفاوت است. 
دوار و اولسون (2007) نشان دادند که زنان نسبت به مردانی رانندگی محتاط تری دارند، به عبارت دیگر خطر آفرینی و خشونت کمتری دارند. آن ها تجربه رانندگی کمتری دارند و در طول روز و نسبت به مردان بیشتر سفرهای کوتاه مدت انجام می دهند.

احمدی(1390) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین جنسیت و تخلف رانندگی نشان داد که نرخ تخلف در بین رانندگان بسیار بالاست. اما نتایج تحلیلی پژوهش نشان داد که بین جنسیت و تخلف رانندگی تفاوت معناداری وجود ندارد.

فردوسی، صرامی و رستمی(1389) در پژوهشی با عنوان مطالعه ی مقایسه ای عوامل روان شناختی موثر در تصافات رانندگی بر حسب جنسیت راننده با استفاده از آزمون های دقت، پرخاشگری، شخصیت و زمان واکنش به این نتیجه رسیدند که در کلیه این عوامل تفاوتی معنادار بین رانندگان زن تصادفی و غیر تصادفی و همچنین بین رانندگان مرد و زن تصادفی(با بیش از 4 تصادف) نیست. اما مقایسه رانندگان مرد و زن غیر تصادفی(با سابقه بیش از سه سال تصادف نکردن) نشان داد که این دو گروه در عوامل موقعیت اول و سوم دقت و خرده مقیاس خویشتن داری شخصیت دارای تفاوت معنادار هستند.

احمدی(1390) در پژوهشی با عنوان رابطه بین جنسیت و تخلف رانندگی به این نتیجه رسیدد که بین جنسیت و تخلف رانندگی تفاوت معنی داری وجود ندارد و زنان نیز همچون مردان تخلفات رانندگی دارای تخلفات رانندگی بالایی هستند.

در پژوهشی که توسط مبلغی و مولانایی (1381) با عنوان بررسی مرگ و میر و صدمات ناشی از تصادفات رانندگی در بیماران بستری شده در بخش سوانح بیمارستان بعثت سنندج در سال 1380 انجام شد نتایج آن نشان داد که از این تعداد 34 نفر (6/16) درصد را زنان و 171 ( 4/83) را مردان تشکیل می دادند. نکته قابل توجه عدم استفاده از کمربند ایمنی در کلیه تصادف اتومبیل ها و عدم استفاده از کلاه ایمنی در تمامی تصادفات صورت گرفته با موتور سیکلت بود.