مددکاری اجتماعی در دوره بازتوانی پس از بحرانیهای ناشی از بلایای طبیعی

  در مطالعهای که در مورد مداخلات اجتماعی در زلزله تایوان انجام شد، 20 درصد کل مددکاران اجتماعی تایوانی مشارکت نمودند. بررسیها نشان داد که 60 درصد مددکاران تایوانی در ارائه کمک به آسیبدیدگان در زلزله مشارکت داشتند و تقریباً 70 درصد از آنها در مراحل اولیه پس از بحران به کمک آسیبدیدگان رفته بودند. تعداد کمی از آنها در مورد مداخله در شرایط بحرانی آموزش دیده بودند. مددکاران معمولاً در همه مراحل پس از بحران حضور دارند اما "چو" بر این نکته تأکید میکند که میزان مداخلات مددکاران اجتماعی در دوره های اول پس از بروز بحران بیشتر است. همانطور که "پیلز" نیز اشاره میکند، معمولاً دوره بازسازی اجتماع آسیبدیده از بلایا مورد غفلت واقع میشود. مرور متون در حوزه مددکاری اجتماعی نیز نشان میدهد که مددکاران اجتماعی مداخله کمتری در اقدامات مربوط به این دوره داشتهاند.

  مث و همکارانش می نویسند تعداد کمی از آسیبدیدگان سونامی در جزایر آندومان و نیکوبار به خدمات روانپزشکی نیاز داشتند. در مقابل، آنها از مداخلات اجتماع محور و شرکت در گروههایی بهره گرفتند که به سادگی در منطقه قابل اجرا و در دسترس بود. در عین حال آنها بر این نکته تأکید میکنند که در دسترس بودن خدمات اجتماع محور و سادگی برگزاری گروههای محلی و در عین حال مؤثر بودن آنها از مهم ترین دلایل استقبال گروههای آسیب دیده از این روش ها بوده است. آنها توصیه میکنند این نوع خدمات در فاصله زمانی کوتاهی بعد از بروز بحران ارائه شوند.

  ژاکوب و همکاران 10 تصور اشتباه در شرایط بحرانی را مرور و در عین حال به واقعیتها نیز اشاره نمودهاند. یکی از این تصورات که مورد توجه قرار گرفته این است که به دلیل شوک ناشی از بحران مردم نمیتوانند مسئولیتهایشان را در اداره امور به عهده گرفته و به خوبی انجام دهند. در حالی که بسیاری از مردم دشواری ناشی از شرایط بحرانی را تاب آوردهاند و با قدرت میتوانند مسئولیت هایی را بپذیرند.

"پیلز" معتقد است حرفه مددکاری اجتماعی توجه کمی به توسعه اجتماعی پس از بروز بلایای طبیعی داشته است. همانطور که در بررسی ژاکوب و همکارانش تأکید شده است استفاده از توانایی های گروههای آسیب دیده در منطقه بحران زده یکی از مهم ترین سیاست هایی است که در برنامه های مددکاران اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد. "بکر" ضمن تأکید بر این که ارائه آموزش به روش های اجتماع محور در بلایای طبیعی و انسان ساخت در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه اجرایی و کارآمد بوده است، پیشنهاد میکند زمانی که پس از بروز شرایط بحرانی امکانات کافی برای ارائه خدمات روانشناختی و روانپزشکی در دسترس نیست، تیم متخصص میتواند با روش (Trainig Of Trainee) یا TOT گروههای بیشتری را آموزش داده و به عنوان همکار در اختیار داشته باشد.

  مددکاران کسانی هستند که میتوانند در شرایطی که مشکلات چند گانه به صورت هم زمان بروز کردهاند، عملکرد مناسبی در راستای توانمند نمودن گروه های آسیب دیده و آسیب پذیر داشته باشند. به طور مشخص بسیاری معتقدند در دوره بازسازی و بازتوانی پس از بحران نیز شرایط به گونهای است که مداخلات مددکاری اجتماعی میتواند بسیار تعیینکننده باشد. "پیلز" معتقد است تمرکز صرف مددکاران اجتماعی بر مداخلات محدود روانی اجتماعی بسیار کمتر از انتظاری است که میتوان از مددکاری اجتماعی در شرایط بحرانی داشت. از نظر او لازم است مددکاران به برنامهها و اقداماتی بپردازند که در نهایت تسهیلکننده شرایط مناسب برای شکلگیری یا بازسازی شبکههای اجتماعی و دستیابی به عدالت اجتماعی شود .

از طرفی، گروههای آسیب پذیر همانند زنان و کودکان نیز می بایست در مداخلات مددکاران اجتماعی، مورد توجه ویژه قرار گیرند؛ بدینصورت که  پس از شناسایی توانمندی ها و آسیب زایی های کالبدی – مادی، باید چگونگی دسترسی بدین منابع و کنترل آنها مشخص شود؛ از جمله آنکه " زنان چه مهارت ها و تخصص هایی دارند؟" و "مهارت ها و حوزه های به کارگیری که اختصاصآ از سوی مردان مشخص می شوند، کدامند؟"

در مورد ساختارهای اجتماعی – سازمانی نیز غالبآ مشارکت زنان نادیده گرفته می شود؛ همچنین، در فعالیت های امداد و نجات و توسعه ای که بر پایه مشارکت اجتماع طراحی شده و کاملآ به ساختارهای تصمیم سازی وابسته اند، زنان کنار گذاشته می شوند و افزون بر این، در جامعه، احساس توانایی دستیابی به اهداف و یا قدرت ایجاد تغییر نزد زنان و مردان متفاوت است .

 برگرفته ازطرح جامع ملی بازتوانی حوادث طبیعی در جمهوری اسلامی ایران 1391