مفاهیم مددکاری فردی

1) مددجو: فردی است که معمولا گرفتار مشکل است - مددجو= مراجع

عام  client

عام: هر پدیده ای که مخاطب مددکاری اجتماعی باشد. خواه فرد باشد یا جامعه یا سازمان و...

۲ـ خاص case

خاص: یک فرد و یک مورد است که نیاز به خدمات اجتماعی ، حمایت ، راهنمایی و مشورت دارد. و در مددکاری فردی معنا پیدا می کند.

مددجوی خاص فقط به معنی یک فرد خاص و مشخص نیست ما با هرکسی از جمله فردی در بیمارستان، خانم خانه دار و... اگر مدنظر ما باشد همه ی افرادی که با آن فرد رابطه داشته باشند از جنبه ی موضوعی که مدنظر ما باشد هم مورد توجه ما قرار می گیرد

۲) مشکل problem

آن چیزی است که از یک نیاز یا یک اشکال و یا انباشته شدن سرخوردگی ها یا ناسازگاری ها ناشی شده باشد. گاهی نیز مشکل مجموع تمام این عوامل است که موقعیت اجتماعی زندگانی شخص را مورد تهدید، حمله یا صدمه قرار می دهد و از قابلیت او در انجام دادن تکالیف و کارکرد اجتماعیش می کاهد.( مددکاری فردی – اقلیما و راهب)

3) مکان

یک موسسه خدمات اجتماعی یا بخش خدمات اجتماعی به ویژه برای پاسخگوی و رفع مشکلات افراد جامعه، یعنی افرادی که در اداره ی کارهای زندگانی خود دچار ناراحتی ها و آشفتگی ها شده اند، به وجود آمده است. ( مددکاری فردی – اقلیما و راهب)

4)جریان کار

جریان کار یا روند مددکاری اجتماعی بدان جهت بدین نام خوانده می شود تا مرکز توجه و جنبه ی فردیت دادن به موقعیت های گوناگون و رابطه ی دو جانبه و پیش رونده بین مددکار و مددجو را به خوبی مجسم کند. این فعالیت که به خاطر حل مشکل انجام می شود، شامل اقدامات دنباله داری است که در چارچوب یک رابطه ی حرفه ای سودمند قرار گرفته است. پایان این جریان به دو صورت فرا می رسد، یا اینکه آمادگی لازم در مددجو به وجود آید تا بتواند مشکلات خود را با کارایی بیشتر پاسخ گوید، و یا آنکه چنان نفوذی به روی مشکل اعمال شود تا آن را حل کند و یا کم اثرتر گرداند. (مددکاری فردی- اقلیما و راهب)

5)رفاه اجتماعی

عبارت از : تدابیر و سیاست های سازمان یافته ای است که در قالب قانون، مقررات و برنامه های مختلف به منظور پاسخ گویی به نیاز های مادی و معنوی جوامع انسانی و به افراد جامعه ارائه می شود این یک مفهوم کلی است که اتفاق نظر وجود دارد. رفاه اجتماعی سیاست گذای تلقی شود که در قالب قانون، مصوبه، بخش نامه و طرح و برنامه نمود پیدا می کند و غایت آن گره گشایی و تامین رفاه و امنیت برای کل یا بخش هایی از جامعه می شود. مصداق روشن برنامه ۴ توسعه و یا در اوایل سال ۹۰ برنامه ۵ توسعه: مجموعه تدابیر و سیاست گذاریهایی که انجام گرفته مجموعه ای از کارگزاران از جمله مددکاران باید در بخش های مختلف ایفای نقش کنند تا این برنامه عملی شود مفهوم دیگری از رفاه: این مفهوم برمی گردد به خود کلمه رفاه و آسایش، آرامش و رفاه، یک حس نرم افزاری که در قالب خدمات اجتماعی به افراد ارائه می شود و افراد تحت حمایت دارای احساس آرامش، آسایش می شوند مددکار اجتماعی، خدمت اجتماعی ارائه می دهد به شکل های مختلف که نتیجه این خدمت اجتماعی رفاه اجتماعی است.

مددکارـــــــ خدمت اجتماعی ـــــــ رفاه اجتماعی

اگر ما تعریف اول رفاه را در نظر بگیریم می توانیم بگوییم که مددکاران یکی از کارگزاران سیاست های اجتماعی هستند مفاهیم دیگر شامل تامین اجتماعی و بیمه های اجتماعی بهزیستی و رفاه اجتماعی در بسیاری از موارد به جای هم به کار رفته می شوند و معادل رفاه اجتماعی است.

تامین اجتماعی مفهوم عام است که بهترین مصداقش چیزی است که در قانون اساسی در اصل ۲۱ تصویب شد. ولی وقتی از بیمه های اجتماعی مطرح می شود ابعاد خاصی دارد وقتی از بیمه های اجتماعی صحبت می کنیم دقت داشته باشیم که بیمه های اجتماعی حداقل ۱۰ آیتم دارد که یکی از آنها بیمه های درمانی است.
مجموعه ای از مقولات را شامل می شود: بازنشستگی، فوت، بیکاری که ایمنی به انسان می دهد وقتی دچار بیماری، نقص عضو و بیکاری شد مورد حمایت قرار بگیرد در قالب قرار دادی تحت عنوان بیمه های اجتماعی. بیمه هایی از قبیل : زلزله و آتش سوزی و بیمه عمر و... بیمه های خاص اند، بیمه اجتماعی نیستند.

می توان ارزش ها را هم جزء مفاهیم مددکاری آورد:

-فردیت

مددجو از برخی جهات همانند سایر انسان هاست . ولی از بسیاری از جهات دیگر شبیه هیچ کس نیست و خصوصیت خاص خود را دارد . بنابراین یک برنامه کمکی مددکاری که در مورد یک مددجو مفید است، نمی تواند برای مددجوی دیگر هم مفید باشد و باید برای مددجوی دوم برنامه ای خاص مشکل او تهیه شود. ( مددکاری فردی – اقلیما و راهب)

-پذیرش

اولین قدم مددکار برای ارائه خدمت حرفه ای آن است که مددجو را به عنوان انسانی دارای مشکل بپذیرد . انسانی با تمام خصوصیاتی که ممکن است از نظر مددکار مثبت یا منفی باشد. ( همان)

-رابطه حرفه ای

رابطه حرفه ای در مددکاری اجتماعی علاوه بر وسعت و عمق ، بسیار ظریف هم بنظر می رسد و بنابراین رعایت برقراری ارتباط حرفه ای ، یکی از مسئولیت های مددکاران در کار آنان محسوب می شود.نظر گاه رابطه ی حرفهخ ای به منظور جلب اعتماد و ایجاد اطمینان می باشد ، تا احساس امنیت و آرامش خاطر برای انسان هایی که دارای مشکل هستند فراهم نماید .(همان)

-رازداری حرفه ای

اصل راز داری به مددکاران حکم می کند که اول در کار با فرد یا گروه و جامعه، نقش خود را به نحوی روشن نماید که انتظارات واهی و غیر واقعی در مددجویان از توانایی و قدرت عمل مددکار به وجود نیاید و نسبت به محدودیت های مددکار واقف باشند و بتوانند تصمیم بگیرند که چه چیز را بگویند و چه چیز را انتظار داشته باشند. و زمانی مسائل عنوان خواهد شد که مددجو نیز در جریان قرار گرفته شده باشد و نسبت به ضرورت طرح آن ها توافقی حاصل آمده باشد و نسبت به ضرورت این کار آگاه شده باشد.( همان)

-خو تصمیم گیری ، خود مختاری و خود رهبری مددجو

اصل " خود تصمیم گیری" از مددکاران می خواهد که نسبت به اتکا مددجویان به مددکار ، ارتقا تصور ضعف و بی مایگی مددجو برای حل معضلات خویش ، وارد شدن بر غرور و مناعت طبع و توان آن ها ، مترصد و گوش به زنگ باشد  و بدانند که ضمانت اجرایی طرح های کمکی و پیگیری مقابله با مشکلات در گرو مشارکت مددجویان در جریان کارها و تصمیم گیری آنان پس از درک و استنباط ابعاد مشکل خواهد بود و لازم است به نحوی عمل کرد که مددجو یا مددجویان با مشارکت و دخالت در فعالیت ها، خود راه حل مشکلات را کشف کنند.( همان)

-کنترل احساسات مددکار

گاهی میزان حساسیت مددکار نسبت به مسایلی که در جلسه مطرح میشود و یا اعمالی که مددجو انجام می دهد از جو طبیعی خارج می شود و در صورت عدم کنترل ممکن است باعث عصبانیت مددکار شود، اگر چنین شود بر رابطه ی حرفه ای مددکار و مددجو لطمه می زند ، لذا مددکار باید بتواند احساسات خود را کنترل نماید و رابطه خود را با مددجو در حالت تعادل نگهدارد.( همان)

-احترام به احساسات مددجو

برخی شرایط به مددجو اجازه نمی دهد که احساسات خود را بیان کند، در نتیجه مددکار هنگام مصاحبه باید شرایطی بوجود آورد که مددجو بتواند بدون هراس از برملا شدن مطالبش و یا بدون وحشت از مورد شماطت قرار گرفتن احساسات خود را بیان کند.  در چنین حالتی است که مددکار می تواند تصور واقعی مددجو را در ک نماید. (همان)

-عدم پیشداوری

مددکار هرگز قبل از دریافت اطلاعات لازم، نسبت به شخص مددجو پیشداوری نمی کند. مددکار در قضاوت خود از هر گونه تعصبات قومی، مذهب و غیره دوری می جوید تا به تشخیص صحیح دست یابد .( همان)