مکاتب دولت رفاه

در ابتدای این بحث باید اشاره کرد که رفاه اجتماعی دارای ماهیتی چند گانه است. برخی رفاه را فی النفسه مطلوب می دانند. بعضی دیگر معتقدند رفاه آرمانی برای حفظ وضع موجود است. برخی دیگر نیز رفاه را به خاطر پیشگیری از شئرش بر ضد نظام سرمایه هاری مفید می انگارند. این اعقادات چند گانه باعث ایجاد مکاتب مختلفی در این زمینه شده است ک اعم آن به شرح زیر است:

1.    راست نو: عمدتا مباحث این مکتب به افکار آدم اسمیت بر می گردد. که رفاه را  صرفا مقوله ای فردی می داندبه عقیده وی هیچ شکلی از رفاه وجود ندارد و در حالت عدم دخالت دولت در نظام اقتصادی وجود دستی نامرئی حاصل از تقسیم کار به تک تک افراد جامعه سود می رساند و سطحی از رفاه را برای همگان به ارمغان می آورد. اما راستهای نو در اواخر قرن 19 و اوایل 20 به وجود کالای مشترک معتقد بودند که نیازی بیش از جمع جبری نیازهای افراد را برآورده می کرد. به عقیده اینان دولت رفاه باید برای تامین سلامت افراد؛ اصلاح قوانین کار، بهبود وضع آموزش و تهیه سایر کالاهای مشترک هم مداخله مختصری بکند؛ چون پیشرفت اجتماع مستلزم آن است که افراد میان آسایش خود و دیگران ارتباطی ببیند. در این زمان نظام سرمایه داری افساز کسیخته جای خود را به سرمایه داری رفاه داد.

2.    میانه رو ها. از نظر اینها دولت رفاه محصول طبیعی رابطه دموکراتیک مردم با دولت است. چون دولت به حمایت  مردم و مردم نیز به خدمات رفاهی دولت نیاز دارند دولت برای جلوگیری از مشکلات و حفظ نظم و ثبات جامعه و اقتصاد سرمایه داری مجبور به ارایه خدمات اجتماعی و رفاهی به مردم است. میانه رو ها به عدم گسترش رفاه دولتی و وارد کردن سازمانهای غیر دولتی و نیز توجه به مسئولیت پذیری و خود اتکایی افراد و خانواده ها نیاز دارند.

3.    چپ کلاسیک: به عقیده چپ کلاسیک دولت رفاه به منظور حفظ و تداوم نظام سرمایه داری شکل گرفته اسن و هیچ تغییر ساختاری در این نظام ایجاد نمی کند. اصلاحات رفاهی نیز یا برای فرو نشاندن شورشهای کارگری است و یا اقدامات خود این نظام جهت رسیدن به مشروعیت می باشد. به عقیده چپ کلاسیک دلایل پیدایش دولت رفاه عبارتند از : 1- تامین نیازهای سرمایه  2. پاسخ به تضاد طبقات اجتماعی و 3. گرفتن رادیکالیسم از طبقه کارگر. به زعم اینان ، اصلاحات رفاهی  شاید در کوتاه مدت به نفع کارگران باشد اما در درازمدت منابع سرمایه داری تامین می شود.

4.     سوسیال دموکراسی. به عقیده اینان خدمات رفاهی باید همگانی باشد و این عامل وجه تمایز سوسیال دموکرات را راستها و میانه رو ها بود. از دید این گروه استحقاق سنجی سبب برچسب اجتماعی به نیازمندان و تفکیک آنها از اغنیا می شود و از سوی دیگر با این عمل، نابرابری تشدید شده و انسجام اجتماعی کمرنگ می شود.کارکردهای دولت رفاه از دید این گروه عبارت است از: 1. افزایش  رشد اقتصادی و رفع فقر، 2. افزایش توانایی هایی همه افراد جامع 3. تقویت انسجام اجتماعی و گسترش فضای نوع دوستی در جامعه. 4. رفع نابرابریهای افقی و عمودی.  البته جو رایج در میان سوسیال دموکراتها در حال حاضر مدل مشارکتی ، یعنی ارایه خدمات رفاهی با مشارکت شهروندان است. ولی نقش دولت در اینجا تعیین کننده است. (همان)