اهمیت رشد مغز در اوایل كودكی

از نظر علمی این موضوع به خوبی جا افتاده است كه سال‌های اولیه در شكل‌گیری هوش، شخصیت و رفتار اجتماعی سال‌های حساسی هستند و آثار بی‌توجهی اولیه می‌تواند اختلالات فراوانی را به جا بگذارد. لازم است اطمینان حاصل شود كه كودكان از انواع تجربه‌هایی كه ضامن رشد و تكامل آنان است برخوردارند هستند. رشته‌ی بیولوژی مولكولی درك تازه‌ای را از شیوه‌ی عمل‌كرد سیستم عصبی كشف كرده است. شیوه‌هایی كه مغز طبق آن رشد می‌كند و تأثیر محیط بر این رشد بسیار زیاد است.

­ رشد مغز در اولین سال تولد سریع‌تر و بیش‌تر از آن است كه می‌دانستیم اولین ماه‌های پس از تولد از نظر رشد مغزی ماه‌های بسیار حساسی هستند. طی این دوره تعداد اتصالات سیناپس‌ها كه امكان یادگیری را فراهم می‌كنند بیست برابر افزایش می‌یابد.

تجربه و ژن‌ها هر دو اهمیت دارند. رشد مغز بسیار بیش از آن‌چه تصور می‌شد نسبت به تأثیرات محیط آسیب‌پذیر است. مغز كودك نه لوح سفیدی است در انتظار نوشته شدن داستان زندگی بر روی آن، و نه یك مدار سیم‌كشی است. كه توسط ژن‌های سرسخت و سازش‌‌ناپذیر برنامه‌ریزی وكنترل شده باشد. بلكه رشد مغز رقص هماهنگ و موزونی بین ژن‌ها و محیط است. تغذیه واضح‌ترین نمونه است. كیفیت تعامل و تجربه‌های رو به افزایش كودك(سلامت، تغذیه، مراقبت و انگیزش) طی 18 ماه اول، منجر به دست‌آوردهایی در زمینه‌ی رشد می‌شود. این جریان برای كودكانی كه در محیط فقیر هستند می‌تواند باعث نارسایی‌های تغییر‌ناپذیر شود.
­

رشد مغز در سال‌های اولیه زندگی آغاز می‌شود، ولی ادامه می‌یابد. گرچه پیش‌گیری بهترین راه است اما هیچ وقت برای مداخله جهت كیفیت زندگی كودك دیر نیست. مداخلات اولیه چشم‌گیرترین تأثیرات را بر رشد و یادگیری كودكان دارند.
­

زمان‌بندی تجارب می‌تواند حساس و مسأله‌ساز باشد. دوره‌هایی در زندگی هستند كه مغز به طور مشخص پذیرای تجارب جدید است و به خصوص توان بهره‌مندی از این تجارب را دارد. اگر این دوره‌های حساس سپری شوند بی‌ آن كه مغز محركی را كه برایش آماده شده است دریافت كند، فرصت انواع گوناگون یادگیری می‌تواند تا حد زیادی كاهش یابد. تأثیرپذیری مغز هم‌چنین به این معناست كه دوره‌هایی وجود دارد كه طی آن‌ها، احتمال آن كه تجارب منفی یا غیاب محرك‌های خوب و مناسب تأثیرات جدی و پایدار بگذارند بیش‌تر است.
­

تأثیر محیط اولیه بر رشد مغز ماندگارست. قرار گرفتن كودكان از همان ابتدا در معرض تغذیه خوب، اسباب‌بازی‌ها وتعامل برانگیزاننده با دیگران بر عمل‌كد‌بندی مغز كودكان در سن 15 سالگی در مقایسه با هم‌سالانی كه این دریافت اولیه را نداشته‌اند، تأثیر مثبتی می‌گذارد و به نظر می‌رسد این تأثیرات رو به فزونی است.
­

محیط نه تنها بر تعداد سلو‌ل‌های مغز و اتصالات‌شان تأثیر می‌گذارد، بلكه بر شیوه‌ی عمل‌شان نیز اثرگذار است. مغز برای اصلاح شیوه‌ی عمل‌كردش از تجربه‌های خود در مواجهه با دنیا استفاده می‌كند. تجربه‌های اولیه در شكل‌دهی شیوه ی عمل مغز اهمیت دارند.
­

شواهدی وجود دارد دال بر تأثیر منفی تنش طی سال‌های اولیه‌ی زندگی بر عمل‌كرد مغز. كودكانی كه در ابتدایی‌ترین سال‌های زندگی‌شان، تنش‌های شدیدی را تجربه می‌كنند نسبت به هم‌سالانی كه چنین تجربه‌ای ندارند، بیش‌تر در معرض خطر انواع مشكلات شناختی، رفتاری و هیجانی هستند.

به طور خلاصه، تمام سلول‌های مغز تا هنگام تولد شكل گرفته است و طی دو سال اول زندگی بیش‌تر رشد كیفی سلول‌های مغز به همراه شكل‌گیری اتصالات نرونی صورت می‌گیرد. در 6 سالگی دیگر 70% این اتصالات شكل گرفته‌اند( یا در مواردی ممكن است شكل نگرفته باشند) بدین ترتیب، با فراهم آوردن فرصت‌هایی برای تجارب پیچیده‌ی ادراكی و حركتی در سنین اولیه، به نحو مطلوبی بر توانایی‌های متنوعی در دوره‌های بعدی زندگی تأثیر می‌گذارد. و حتی می‌تواند، حداقل بخشی از نارسایی‌های مربوط به سوءتغذیه اولیه را جبران كند. (گروه  مشورتی 1996).

هم‌زمان، ما در حال جمع‌آوری یافته‌های عمیق‌تری هستیم، در مورد مكانیزم‌هایی طی آن‌ عوامل بیولوژیك و محیطی تأثیر نیرومندی بر رشد مغز و دست‌آوردهای رفتاری اعمال كنند. اساس تلاش یونیسف، توان‌مندی خانواده‌هاست تا اطمینان حاصل كنند كه فرزندان‌شان نه تنها سالم و با پرورش مناسب به سن مدرسه می‌رسند، بلكه از نظر ذهنی كنجكاو، به لحاظ اجتماعی با اعتماد به نفس و برای یك عمر یادگیری مجهز به زیرساختارهایی محكم هستند. دوران ابتدایی كودك ارزش آن را دارد كه هر دولت مسؤولی در چارچوب قوانین، سیاست‌ها، برنامه‌ها و تخصیص نیروی انسانی بالاترین اولویت‌های توجه را نسبت به این موضوع مبذول دارد.