تئوری های عمده در تكامل كودك - بخش اول
- توضیحات
- نوشته شده توسط سید محمد حسین جوادی
- دسته: رشد و تکامل یکپارچه کودکان
- بازدید: 1838
مطالعه ی رشد و تكامل كودك با اعمال تكنیكهای پیچیده مشاهداتی و تجربی در قرن بیستم رشد كرده است. ما بیش از هر زمان دیگر درباره روندهای تكامل كودكان اطلاعات داریم. تبدیل كردن این اطلاعات به برنامههای آموزشی از انفجار اطلاعات عقب مانده است. به علاوه، متخصصینی که باکودکان سروکار دارند بدون درك قالبهای تئوریك این تحقیقات جدید، در فهم و ارزیابی این اطلاعات مشكل دارند. هدف این یاداشت فراهم كردن خلاصهی مختصری از مباحث تئوریكی است كه فهم ما را از تكامل كودكان بالا میبرد. از آنجایی كه تكامل كودك، علم پایه طب اطفال تلقی میشود، داشتن حداقل درك اولیهای از روندهای تكاملیای كه زمینهی هر مواجهه میباشد اهمیت دارد. امید است كه این اطلاعات تجربه كارآموزان را در برخورد با كودكان هنگام تمرین بالینی افزایش دهد. تئوریها و خطوط فكری مختلف، کارشناسان بالینی را با زمینه فكری لازم برای مشاهده رفتارهایی آماده میكند كه در غیر این صورت ممكن است نادیده گرفته شوند.
نحوه برخورد، انتخاب گزینشی برخی مفاهیم و به كار بردن آنها ازمیان نمونههای متعدد تئوریك است كه در فضاهای بهخصوص كلینیكی درست به نظر میرسند. مطالب از مكتبهای فكری مختلف برگرفته شده است. هیچ یك از تئوریها به تنهایی غنا و تنوع تمام كودكانی را كه در تمرین روزانه دیده میشوند، دربر نمیگیرد. کسی که باکودک سروکار دارد میتواند از این نكات برجسته تئوریك جهت راهنمایی یك كودك بهخصوص با مسأله خاص استفاده نماید. الف. تئوری رشدیافتگی
مكتب تئوری رشدیافتگی به تكامل به مثابه وقایع ناگزیری برخورد میكند كه از درون توسط نیروهای ژنتیك و روندهای رشد اعصاب كه از طریق ژنها هدایت میشوند، تعیین میگردند. این خط فكری كه از متفكرین قرن 18 و 19 گرفته شده، بیشترین جایگاه را نزد پزشكان اطفال دارد، و به همان اندازه درك علم جنین شناسی، فیزیولوژی تكاملی و رشد جسمی مهم است. همچنین مبحثی است كه پس زمینه بسیاری از مطالب سنتی و اغلب خام مربوط به تكامل كودك است كه در كارآموزی ارایه شده بود. در این مدل، رفتار كاملا به بلوغ عصبی و جسمی بستگی دارد. كودك موجود نارس و غیركاملی دیده میشود كه در روند تكامل دایمی به شكلهای قابل پیش بینی رفتاری حركت میكند. عمدتاً در نتیجه زحمات آرنولد گزل، ما اطلاعات كاملی از جریان اصولی تكامل داریم. این طرز برخورد ارزیابی ساده كلینكی و طبقه بندی سیستماتیك كودكان به "تأخیر افتاده"، " نا به هنجار" یا " به هنجار " را براساس زمان ظهور مهارتهای خاص جایز میداند. اغلب آزمایشهای تكاملی معمول بر این اساس بنا شدهاند. تكامل دایمی دیده میشود. پایهی تشخیص را در این تسلسل، جایگاه كودك در مقایسه با همقطارانش تشكیل میدهد. محیط اطراف كودك ممكن است تأثیر زیانآوری داشته باشد و مانع تسلسل تكامل شود. سرشت و سایر ویژگیهای كودك مورد تأیید هستند، اما نقش آنها در تكامل ناچیز دیده میشود. در حال حاضر هنجارهای روند تكاملی قابل پیش بینی كه برپایه این خط فكری بنا شده، حفظ شده است. اما نقش قدرتمند محیط شناخته شده و با مباحث جدیدتر آمیخته شده است. به علاوه، توقفهای روند تكامل، تغییرهای ناگهانی قابلیتها و تواناییهای جدیدی كه بدون پیشینهای ظاهر میشوند، همه برخلاف مدلهای سفت و سخت رشدیافتگی هستند. بسیاری از پیچیدگی ها و تنوعی كه در تكامل دیده می شود، توسط این مدل بدون تفسیر باقی میماند. نكات اساسی: تئوری های رشد یافتگی
• توالی های منظم عام كه در تكامل وجود دارند
• هنجارهای سنی برای مراحل برجسته تكامل
• تكامل از عوامل درونی ناشی میشود
• تغییرات روانی وابسته به تكامل جسمی است
• تأثیر محیط ناچیز است