تئوریهای عمده رشد و تکامل کودکان (4)
- توضیحات
- نوشته شده توسط سید محمد حسین جوادی
- دسته: رشد و تکامل یکپارچه کودکان
- بازدید: 1974
رویکرد بوم شناسي
الگوي بوم شناسي كه توسط برونفنبرنر ارايه شده توجه را به يك رشته به هم پيوسته از نظامهاي مراقبت و تعليم و تربيتي كه كودكان را احاطه كرده، جلب مي نمايد. اينها شامل موارد زير هستند:
نظام دروني: روابط دوجانبه بين بزرگسال و كودك؛ همچنين روابط بين كساني است كه بهطور مستقيم رابطهشان با كودك تحت تأثير قرار ميگيرد. نظام مياني: محيطهايي كه به عنوان رابط بين فرد و نظام دروني عمل ميكنند. نظام خارجي: محيطهاي خارجياي كه بركودكان تأثير ميگذارند اما آنها را دربر نميگيرند؛ سازمانهاي با بنيان جمعي، خدمات و نيروهايي كه بر مظامهاي دروني كودك- خانواده تأثير ميگذارند و حمايتهاي غير رسمي جامعه براي خانواده. نظام كلان: ارزشهاي فرهنگي، قوانين، آداب و سنن، منابع و ارجحيتهايي كه كودكان و مسايل كودكان در جامعه دارند. بنابراين، شيرازه اين نظامهاي بومي اين است كه همه سيستمهاي خارجي از طريق تغيير نظام دروني كه كودك را احاطه ميكند؛ روابط متقابل و مراقبت درون خانواده، تأثير خود را ميگذارند. براي مثال اجزاء تركيب دهنده نظام بهداشتي اين كه "چهگونه" و "چه " مراقبت و توجهي را مادر/پدر فراهم مينمايد، تغيير ميدهد. اعتقادات مذهبي ممكن است تعيين كنندهي تعداد كودكان يا نوع انضباطي باشد كه در خانواده برقرار ميشود. اينها به نوبه خود از طريق رابطه متقابل مادر/پدر- كودك عمل ميكند. شرايط مدرسه چهگونگي برخورد كودكان با يكديگر و نيز رابطه معلم و كودك را تغيير ميدهد. از اين تئوري چنين برميآيد كه سيستم همواره در حال تغيير است.
براي متخصص كودكان، اين مبحث فكري بر نياز درك اين نظامهاي پويا به منظور مراقبت مؤثر و حساس تأكيد دارد. به علاوه، نقش متخصص ممكن است اجباراً شامل مراقبت و حمايتي براساس يك يا همه اين سيستم هاي تقابلي باشد. نمي توان بدون به حساب آوردن اين سيستم ها به كودكان توجه نمود.
تنوعي از مدل بوم شناسي برونفنبرتر مدل موقعيت تكاملي است كه توسط سوپر و هاركنس (1997) ارايه شده است. در اين مدل، چشم انداز كودكي است كه نگاه به بيرون از محيطي دارد كه ويژگيهاي فرهنگي اجتماعي آن را شكل ميدهند. اين عوامل شامل (1) فضاي مادي و اجتماعي محيط كودكان (2) سنتهاي نگهداري كودكان و (3) دانش مراقبين است اين سه جنبه موقعيت تكاملي به عنوان يك نظام واحد عمل ميكند. از نقطه نظر روانشناسي كودكان، يك جنبه مهم موقعيت تكاملي هر كودك، خاص قابليت سازگاري با سرشت و وضعيت تكاملي كودك است.
محيطهاي كودكان اول برحسب اين كه معمولاً روزهايشان را كجا، با چه كسي و در چه فعاليتي ميگذرانند سازمان مييابد. با اين كه نوع ارتباط والدين، محركهاي شناختي، توسعهي مهارتهاي فردي و كسب نقش هاي اجتماعي چيست بسيار مهم است، محيط آموزشي چه چيزي را در هر يك از اين جايگاه ها عرضه مي دارد؟ الگوهاي متفاوت خطر در رابطه با سلامتي، تغذيه ، بدرفتاريهاي اجتماعي و رواني، بيماريها و جراحات محيطي چه هستند؟ روشهاي نگهداري كودك شامل مجموعهاي از سياستها و راهبردهاي كلي بزرگ كردن كودك توسط مربي است و تا جايي كه جزيي از الگوهاي مشترك فرهنگي باشند، شيوههاي راحت و آشنايي هستند كه نياز به بررسي دقيق و توجيه ندارند. دانش مراقبين. تئوريهاي موروثي درباره رفتار و تكامل فرزندان تحت تأثير محيط بزرگتري است كه والدين به دست ميآورند. اين تئوريها براي تصميمگيري در مورد جايگاه فرزندان در زندگي روزمره اهميت دارند. گرچه تئوريهاي موروثي اغلب به روشني به صورت يك رشته اعتقادات منطقي و داراي تداوم تكامل نيافته است، زيربناي روشها و الگوهاي مراقبت از كودكان است.