دلایلی در حمایت از سرمایه گذاری برای رشد و تكامل كودكان
- توضیحات
- نوشته شده توسط سید محمد حسین جوادی
- دسته: رشد و تکامل یکپارچه کودکان
- بازدید: 1959
از بیست و پنج سال پیش، وقت زیادی صرف شده است تا پاسخی به این پرسش داده شود كه چرا باید برای كودكان سرمایهگذاری كرد؟ زیرا تردیدهای فراوانی وجود داشت كه آیا لازم است برای توجه به كودكان از دورهی خردسالی وارد عمل شد؟ حتی خیلیها فكر میكردند كه مراقبت از كودكان خردسال فقط درحوزه انحصاری خانواده است و ارتباطی به دولت و سایرین ندارد. امروز گرچه هنوز تردید بسیاری وجود دارد، اما به نظر میرسد که براثر افزایش دانش دربارهی مزایای سرمایهگذاری اولیه، توسعه برنامههای موفقیتآمیز، نتایج درخشان دربارهی تغییر شرایط اقتصادی، اجتماعی، جمعیت شناختی، سیاسی و آموزشی و همچنین دستاوردهای جدید تفکر دربارهی کودکان و جامعه، این تردید در حال کمرنگ شدن است.
کودکان حق دارند زندگی کنند و در عین حال این حق را دارند كه به حداكثر استعدادهایشان دست یابند. پیماننامهی حقوق کودک رسماً به تضمین رشد و بقای كودك تا حداكثر ممكن اشاره كرده است(مادهی 6). همچنین میگوید: "امضاءکنندگان باید.... با والدین و سرپرستان قانونی در انجام مسؤولیتهای پرورشی فرزندانشان همکاری کامل داشته باشند و ضامن گسترش مؤسسات، تسهیلات و خدمات برای مراقبت از کودکان را تضمین كنند.(مادهی 2-18)".
حقوق کودکان درنشستهای مختلف بینالمللی مانند کنفرانس جهانی " آموزش برای همه "(EFA)، در نهضت جهانی كودكان، در پیمان رفع تبعیض جنسی از زنان و....... بارها و بارها مورد تأیید و تضمین همگانی قرار گرفته است.
مواردی كه بارها در این کنفرانسها و پیمان نامههای جهانی مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از:
- همهی کودکان بدون در نظر گرفتن جنسیت، نژاد، زبان، مذهب یا هر مورد دیگر، باید برای رشد با حداكثر توان فرصت داشته باشند.
- کودکان به دلیل آسیبپذیری جسمی و ذهنی، نیاز به مراقبت و حمایت ویژه دارند.
- کودکانی که در شرایط دشوار خاصی زندگی میکنند، توجهی خاصی را میطلبند.
- والدین و خانوادهها هم مردان و هم زنان مسؤولیت اولیه پرورش، رشد و آموزش کودکانشان را دارند.
- دولتها باید فضای سیاسی ایجاد کنندکه والدین و جوامع را برای انجام مسؤولیتهای پرورشی و حمایتی کودکان توانمند کنند.
خوشبختانه از آن جایی كه به واسطهی توسعهی بهداشت، مراقبت و آگاهی جهانی كودكان بیشتری زنده میمانند، حمایت از سلامت و کیفیت زندگی کودکان یک اجبار اخلاقی است. با پیش بینی این که ممکن است رشد اجتماعی، جسمی و ذهنی كودكان به تأخیر بیافتد و یا این كه نتوانیم از فرصتهای رشد كودكان به خوبی استفاده كنیم، این اجبار افزایش مییابد. بررسی واقعیت
در حالی که کوشش میکنیم برپایهی این اصول برنامهریزی کنیم، باید در نظر داشته باشیم که بسیاری از مادههای این اسناد بینالمللی با آنچه که در فرهنگهای محلی دیده شده تناقض دارد. برای مثال، دومین اصل گفته شده، یعنی همهی کودکان بدون در نظر گرفتن جنسیت، نژاد، زبان، مذهب یا هر مورد دیگری برای رشد با تمام توان فرصت داشته باشند، با باورها، ارزشها و اصول بعضی از فرهنگها در تضاد صریح است.
اگر بخواهیم این هدف، حتی با صرف وقت اضافه انجام شود، فرهنگ محلی باید تغییر کند. برای مثال در بعضی از جوامع كودكان به واسطهی جنسیت، قوم، نژاد ویا مذهبی كه دارند مورد بیتوجهی قرار میگیرند. در این گونه موارد باید تلاشهای فراوانی برای حمایت از همهی كودكان انجام داد.
پژوهشهای علمی، اهمیت ترویج رشد سالم در دوران اولیه را ثابت کرده و نشان میدهد که برنامههای توجه کامل به رشد اولیه، فرصت فوق العادهای برای اجتناب از مشکلات رشد با تعدیل آن ارایه میکند و به این وسیله منافع بلند مدتی را برای فرد و جامعه به ارمغان میآورد.
شواهدی از حوزههای فیزیولوژی، تغذیه، بهداشت، جامعهشناسی، روانشناسی و آموزشی نشان میدهد که سالهای اولیه در شکلگیری، هوش، شخصیت و رفتار اجتماعی تعیین کننده هستند. کودکان با تواناییهای جسمی، اجتماعی و روانی متولد میشوند که به آنها اجازه میدهد ارتباط برقرار کنند، بیاموزند و رشد کنند. اگر این تواناییها شناخته و حمایت نشوند، به جای شکوفا شدن میخشکند.
پژوهشها میگویند که بیشترین رشد هوشی در کودکان قبل از سن هفت سالگی است. در اولینهای سالهای زندگی در مورد تغذیه و رشد جسمی کودکان بسیار تعیین کنندهاند و کودکانی که در این دوران متزلزلاند، ریسک ناتوانی یا تأخیر در رشد شناختی(ذهنی) را خواهند داشت. در طول دو سال اول زندگی بیشترین رشد سلولهای مغزی، همراه با شکلگیری ارتباطهای عصبی در مغز اتفاق میافتد.
پژوهشها میگویند که رشد مغز از هنگام تولد تا دوسال و نیم یا سه سالگی، حداقل در مورد فعالیت مغز، در ابتدا بر افزایش ارتباطهای بین سلولی متمرکز است. پژوهشهای اخیر نشان میدهد که تجربههای متفاوت جسمی و حرکتی در سنین اولیه، در هنگام شکلگیری مسیر عصبی مغز، تأثیر مثبتی بر ساختار و تشکیل آن دارد که در زندگی آینده به شکل مطلوبی بر یادگیری تأثیرگذار است.
این فرایند تنها تحت تأثیر تغذیه و وضعیت بهداشت نیست، بلکه نوع تعاملی که کودک با مردم و اشیاء و محیطش برقرار میکند نیز مؤثر است. کودکانی که مادرشان با آنها با سازگاری و عشق برخورد میکند، کمتر از کودکانی که به آنها کم توجهی میشود مستعد بیماری هستند و بهتر تغذیه میشوند.
خوب است یادآور شویم که سالهای اولیه، زمانی است که کودک راه رفتن و حرف زدن را یاد میگیرد و شروع به گسترش ارزشها و قضاوت کردن در مورد آنچه که خوب یا بد است میکند.
پژوهش های فراوانی ثابت كرده است كه اگر مغز كودك خوب رشد کند، توان یادگیری افزایش پیدا میكند و در نتیجه احتمال شکست در مدرسه و در زندگی كم میشود. موفقیت تحصیلی کودکان در طول سالهای مدرسه و مشارکت آنان در جامعه به عنوان یک بالغ، به میزان بالایی مبتنی برپایههایی است كه در دورهی خردسالی گذاشته میشود. نتیجه سرمایهگذاری در سالهای اولیه، بازدهی اقتصادی برای جامعه دارد جامعه از طریق افزایش بهرهوری اقتصادی از طول زندگی کودک، افزایش فرصتهای شغلی برای مراقبین کودک، آموزش و به وسیلهی صرفهجویی در هزینههای اجتماعی نظیر میزان حضور در مدرسه، تجدیدی و مردود شدن، از سرمایهگذاری خود بر روی مراقبت و رشد کودک سود میبرد.
حتی مراقبتهای اولیه در دورهی خردسالی در کاهش جرم جوانان و کاهش استفاده از مواد مخدر تأثیر ارزشمندی دارد.
مستندات علمی بسیاری داریم که تحصیل و آموزش را به اشتغال و تولید اقتصادی مربوط میداند، اما حتی بدون این شواهد، عقل سلیم میگوید: "فردی که از نظر جسمی، ذهنی، اجتماعی و احساسی خوب رشد کرده باشد، از کسی که این تواناییها در او رشد نکرده، در موقعیت بهتری از نظر شغلی و مشارکت اقتصادی در خانواده، جامعه و کشور خواهد بود". از دیدگاه اقتصادی، هنگامی به یك سرمایهگذاری عنوان خوب داده میشود كه نسبت سود آن بر هزینه بالا باشد. با چند تحقیق انجام شده در سرمایهگذاری برای كودكان خردسال نشاندهندهی نرخ بالای بازدهی سرمایهگذاری نسبت به هزینههای انجام شده است. اطلاعات پروژهی " هایاسكوپ "در آمریكا ثابت كرده است كه بازدهی سرمایهگذاری پیشدبستانی تا هفت برابر میرسد. دلایل اقتصادی برای سرمایهگذاری در برنامههای دورهی خردسالی جایگاه ویژهای را در سیاستهای اقتصادی باز به خود اختصاص داده است. دنیای امروز به نیروی افراد تحصیل كرده، خلاق، خوشفكر و انعطافپذیر نیاز دارد. نیاز به توسعهی نیروی انسانی متخصص در کشورها، بیش از همیشه اهمیت یافته است. ایجاد این توسعه بستگی به آموزش رسمی دارد و این فرایند پیش از ورود کودکان به دورهی ابتدایی شروع میشود.
به طور خلاصه برنامههای رشد و تكامل كودكان خردسال، نه تنها فردی و کوتاه مدت، بلکه اجتماعی و اقتصادی در بلند مدت، فواید بسیاری برای جامعه دارد و بر روی توانایی كودكان برای حضور در خانواده، اجتماع و بسیار مؤثر است. برنامههای دورهی خردسالی، ترویج برابری
شرایط ناسالم و فشار فقر، نابرابری در رشد اولیه و یادگیری را به همراه دارد. این گونه نابرابریها به پایداری و تداوم نابرابرهای اجتماعی و اقتصادی کمک میکند. در یک سیکل معیوب کودکان خانوادههای کمدرآمد، اغلب كه از كودكان مرفه با سرعت از نظر رشد ذهنی پیش میروند و آماده برای مدرسه و زندگی هستند عقب میافتند و این شكاف هیچ گاه پر نمیشود.
بهبود رشد و تكامل كودكان خردسال به پیشبرد برابری جنسیتی- اجتماعی کمک میکند. این امر به شکستن سیکل معیوب فقر از دو راه، حمایت از زنان دختران بزرگتر در کسب معاش و یادگیری و فراهم کردن پایه بهتر برای آمادگی و ورود به سالهای بالاتر کمک میکند.
برنامهی كمك به رشد همه جانبهی كودكان، از طریق فراهم کردن شروع بهتر زندگی برای دختران و کودکانی که در فقر زندگی میکنند، به پایین آوردن جرایم کمک میکند. فراهم کردن شروع مناسب برای کودکان، موجب اصلاح پریشانی اقتصادی- اجتماعی و نابرابریهای جنسیتی مربوط به آن میشود. تلاش برای از بین بردن الگوهای منفی جامعهپذیری جنسیتی که دختران را محدود و بیارزش و پسران را تأیید و تصدیق میکند و یا برعکس آن، به شروع خوب جامعهپذیری اولیهی کودکان قبل از سن 6 سالگی بستگی دارد. به علاوه، اگر بهداشت و سلامت زنان محقق نشود نمیتوان حقوق کودکان را تحقق بخشید. زنانی که بیمار، ستمدیده و مورد تبعیض هستند، نمیتوانند به اندازهی کافی توان و تمایل و انگیزهی مراقبت از کودکانشان را داشته باشند. هنگامی که به حقوق زنان احترام گذاشته نشود، کودکان نمیتوانند شکوفا شوند.
هماهنگی و پیوستگی مداخلهها دربارهی بهداشت مادران با متمرکز کردن تلاش برای بقاء، رشد و پیشرفت کودک، کارآیی هر مداخلهای را افزایش میدهد. برطرف کردن موانع حقوق زنان و دختران و به دست آوردن برابری جنسیتی یک عامل حیاتی در برخورد هماهنگ برای حمایت از كودكان خردسال است. مداخلهها، همچنین در جهت افزایش نقش پدران در مراقبت و حمایت از کودکان طرحریزی شدهاند.
گاهی بعضی جوامع با این مسأله رو به رو هستندکه تحت شرایط فقر مطلق، آن هم زمانی كه دولتها سعی میكنند مسؤولیت فقر را از خود بر دوش مردم بگذارند چهگونه میتوانند برابری را تعریف کنند و به آن برسند؟ بعضی از دولتها با کوتاهی در مداخلهی مناسب برای ترویج آموزش و رشد كودكان خردسال به طور ضمنی نابرابری موجود را تقویت و تأیید میکنند. در این جا منظور فقط این نیست که دولتها حداقلی از منابع را فراهم کنند تا بتوانیم به برابری فرصتها برسیم، بلکه در جایی که نیاز به هم ترازی اقتصادی و اجتماعی دارد، باید منابع اضافی تدارک دیده شود.
كودكان خراسال، نقطهی شروع بسیج اجتماعی است
برنامهریزی برای كودكان خردسال میتواند به عنوان نقطهی شروع مهمی برای بسیج اجتماعی، ترویج مشارکت، سازماندهی و بهبود کیفیت زندگی بزرگسالان و همچنین جوانان عضو جامعه، سودمند باشد. این امر، به خصوص در موارد اضطراری مصداق دارد. در مقابله با موارد اضطراری، کودکان یک عامل بسیار مهم برای سازماندهی هست. با توجه به اصول پیمان حقوق كودك، برنامههای مراقبت برای رشد و تكامل كودكان در شرایط اضطراری، ارزش انسانی کودک به عنوان شرایط ویژه و در اولویت برنامهها در نظر گرفته میشود.
در دههی 1980 برای اولین بار مفهوم کودک به عنوان حلقهی آرامش مطرح شد. نکته این است که باید از حقوق کودکان که بانی و عاملان جنگ نبودهاند حمایت شود. آنها نباید قربانی جنگ شوند و. نباید به خطر بیافتند. در وحشت جنگ، حمایت از کودکان در مقابل آسیبها و فراهم کردن خدمات ویژه برای اطمینان از سلامت و بقای آنان امری حیاتی است. از این رو کودکان به عنوان حلقهی آرامش، میتوانند عامل سازماندهی در گسترش مداخلهها باشند.
قدم برداشتن در جهت اعلام کودکان به عنوان حلقهی آرامش، ایجاد فعالیتهایی برای فراهم کردن فضای تنفس در جنگها و درگیریهاست. امروزه، اولین قدم برایسازماندهی پناهندگان در نهایت قدمی برای ایجاد فضاهای دوستانه برای کودکان است. در این فضاها تفنگ و سایر اسلحهها غیرمجازاند. برای کودکان بازیها، فعالیتها و فرصتهای آموزشی تدارک میبینند که در ایجاد روحیه دمكراتیك و دیگرپذیری و همچنین رسیدن به نیازهای توسعه و در حد امکان اجتماعی و روانشناختی کودکان کمک میکند.
در حالی که سران حکومتها در نشست جهانی برای کودکان متعهد شدند که در درگیریها برای روزهای آرامش کار کنند، این روش آزمایش شده(حلقهی آرامش) باید در تمامی جنگها گسترش یابد. این موارد نمونهاند، اما جامعهی جهانی باید برای اطمینان از این که کودکان درگیر جنگ از این حمایتها بهرهمند میشوند، مجهز شود. کودکان تنها نقطهی شروع در شرایط اصطراری نیستند. تقریباً در همهی جوامع، كودكان فرصتی برای سازماندهی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی فراهم میکنند که منجر به ارتقاء منافع عمومی میشود. کمک کند. گرچه کودکان نمیتوانند به سیاستمداران، به خصوص در سطوح محلی رأی دهند، اما باید این واقعیت را درک کنیم که کودکان نقطهی کانونی در ساختار رضامندی و انسجام جوامعی هستند که در آن زندگی میکنند. به طور کلی، والدین به آیندهی بهتری برای کودکانشان دل بستهاند و آمادهاند تا برای این هدف تشریک مساعی کرده و فداکاری کنند. میتواند در تقویت مشارکت غیرمتمرکز و دموکراسی محلی کمک کند.
سرمایهگذاری برای كودكان خردسال میتواند تبدیل به یك سرمایهگذاری عمیق در به وجود آوردن شهروندان دانش آموخته شود. شکل و محتوای آموزشهای قبل از دبستان(یادگیری فعال و کنش متقابل گروهی و غیره) بیشتر از شکل و محتوای آموزش دبستان، برای ایجاد رفتارهایی که برای دموکراسی ضروری هستند، سودمندند. آموزش دبستان، در جهت عدم پرسش و روابط لزوماً آمرانهی شاگرد و معلمی تداوم دارد، در حالی كه در بیشتر برنامههای پیش دبستانی، کودک به وسیلهی انجام دادن، کشف کردن، سؤال کردن و حل مسأله میآموزد، با آموزگاری که به جای روش دیکته کردن، روش آسانسازی را به کار میبرد. سرمایهگذاری برای كودكان خردسال، کمکی برای رسیدن به اهداف و اعلامیهی توسعهی هزاره
سرمایهگذاری برای رشد و تكامل كودكان خردسال، به منظور رسیدن به اهداف توسعی بینالمللی امری اساسی است. توجه یونیسف به اهمیت سرمایهگذاری برای کودکان خردسال، تعهد آنها برای اقدام، در برنامههای استراتژیک میان مدت(MTSP) بیان شده است. این برنامه نقش اساس در شیوهی برخورد منسجم با دورهی خردسالی برای دستیابی به هدفهای کلیدی در توجه به رشد همه جانبه کودکان ایجاد کرده است. اطمینان از یک شروع زندگی خوب برای همهی کودکان، مراقبت از همهی کودکان، سرمایهگذاری برای کودکان و یک مشارکت همگانی برای پیشرفت به سوی هدفهای جهانی در برنامههای توسعهی هزارهی سوم پیشبینی شده است.
MTSPیک برخورد منسجم با دورهی خردسالی، به عنوان یكی از اولویتهای یونیسف پایهریزی کرده است. به طوری كه آن را مستقیماً در شبکهی حقوق بشر جای داده است. ترکیبی از استراتژیهای ثابت شده و مداخلههایی در تغذیه، بهداشت، آب آشامیدنی سالم و حمایت از رشد وتكامل كودك مدنظر است.
در MTSPهدفهای معین مربوط به شیوهی برخورد منسجم با كودكان خردسال به شرح زیر است:
- در همهی کشورها از توسعهی سیاستهای جامع برای رشد و تكامل كودكان خردسال برای مراقبت از بقاء رشد و توسعهی اجتماعی، احساسی و شناختی همهی كودكان حمایت کنند،
- از برنامههای كمك به كم كردن مرگ و میر مادران و كودكان حمایت شود،
- در کشورهایی که ثبت تولدها در سطح استاندارد نیست، سیستمهای ثبت تولد کارآمد ایجاد کند،
- در همهی کشوها دانش و روشهای ثابت برای مراقبت و حمایت از نوزادان و زنان باردار یا شیرده را در خانوادهها و جوامعی که رفتار بحرانی دارند، افزایش یابد،
- مشارکت نوجوانان در جامعه مناسب یا گروه مراقبت از کودکان را افزایش دهد.
جهانی شایسته برای کودکان و هدفهای توسعهی هزاره با تمركز رشد و تكامل كودكان خردسال
هدفهای توسعهی هزاره
(مطابق آنچه که توسط گروه توسعهی سازمان ملل منتشر شده) دنیای شایسته برای کودکان (با توجه به بندهای مصوبWFFCمدرک نهایی منسجم بین سالهای 1990 تا 2015 نرخ مرگ و میر زیر پنح سال به دوسوم کاهش یابد. بین سالهای 1990 تا 2015 نسبت مرگ ومیر مادران به سه چهارم كاهش یابد. تا سال 2020 بهبود چشمگیری در زندگی حداقل 100 میلیون زاغهنشین، ایجاد شده است. از طریق اثرات میان مدت
اطمینان از این که در سال 2015 کودکان سراسر دنیا، دختر و پسر به طور مساوی میتواند یک دوره کامل آموزش دبستان را کامل کنند. كمك به حذف تبعیض جنسیتی در آموزش ابتدایی و دبیرستانی، ترجیحاً تا سال 2005 و در تمام سطوح آموزش تا سال 2015. ریشهکن کردن ایدز/HIVو متوقف کردن شیوع آن تا سال 2015
توجه: افزایش رشد و بقاء و نتایج توسعه در دوران اولیهی کودکی با اهداف بلند مدت توسعهی هزاره برای کاهش فقر و گرسنگی مرتبط است. گسترش زندگی بهداشتی
a32- کاهش نرخ مرگ و میر نوزادان وکودکان زیر 5 سال به حداقل یک سوم و به دنبال آن کاهش دوسوم این نرخ تا سال 2015 b33- کاهش نرخ مرگ ومیر مادران به حداقل یک سوم به دنبال هدف سه چهارمی تا سال 2015 c33- کاهش سوءتغذیهی کودکان در بین کودکان زیر پنج سال. حداقل به یک سوم، با توجه ویژه به کودکانی زیر 2 سال و کاهش نرخ وزن کم هنگام تولد حداقل به یک سوم و ضعیت موجود d33-کاهش حداقل یک سومی نسبت خانوارهایی که به امکانات بهداشتی و آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند. e33- توسعه و اجرای سیاستها و برنامهریزیهای ملی برای کودکان برای اطمینان از افزایش توسعهی فیزیکی، اجتماعی، احساسی، روانی و شناختی کودکان. در اسناد WFFCاهداف بیشتری در مورد برنامههایی برای بالغین و دسترسی به بهداشت تولید مثل همه که به برخورد منسجم، دوران اولیهی کودکی مربوط میشود گنجانده شده. تدارک آموزشی کیفی
a36- گسترش و توسعه مراقبت و آموزش جامع دوران اولیهی کودکی برای دختران و پسران به ویژه برای آسیب پذیرترین و محرومترین کودکان
حمایت در مقابل آزار، استثمار و خشونت
اسنادWFFCثبت تولدها را به عنوان یک استراتژی و عملی برای دستیابی به هدفها در این منطقه شناخته است.
به طور خلاصه، امروز نه تنها بیشتر از گذشته در مورد فرایند رشد کودک میدانیم، بلکه حتی میتوانیم گروه وسیعی از برنامههایی که نمونههای خوبی از راههای بهبود مراقبت از کودکان و افزایش بهزیستی آنها در محیطهای مختلف ارایه شده را ارزیابی و تجربه کنیم. این موارد شامل برنامههایی براساس حمایت خانگی آموزش والدین یا سایر سرپرستان، برنامههای متمرکز بر کودکان از ساختار توسعهی اجتماعی با توجه یکپارچه به کودکان و برنامههای متمرکز به شکلهای دیگر است.
مجموعاً بحث دربارهی حمایت از سرمایهگذاری بر سلامت کودکان خردسال مستلزم سرمایهگذاری عظیمی بر روی برنامههای گسترش مراقبت به منظور افزایش سلامت کودکان در سالهای اولیهی زندگی است. برخی از مباحث حمایت از سرمایهگذاری در برنامههای کودکان خردسال در برخی موارد مناسبتر از سایر موارد است. اما همهی آنها در هر شرایطی بالقوه مهماند.