کودکان بد سرپرست و بی سرپرست - بخش دوم
- توضیحات
- نوشته شده توسط احمد پیوندی
- دسته: پیشگیری از آسیب های اجتماعی
- بازدید: 6285
همانطور که در کودکان بد سرپرست و بی سرپرست - بخش اول نیز ذکر شد کودکانی که از فقدان خانواده یا خانوادههای نامناسب و بد رنج میبرند ممکن است در آینده در دوران تحصیل و مراحل زندگی خود باز بمانند و دچار بحران شخصیت و عدم توانایی برقراری با اطرافیان خود شوند.
از علائم دیگر و بحرانهایی که فقدان والدین یا کودکان بدسرپرست از خود نشان میدهند افسردگی، وابستگی دلهره آمیز، ترس، گریههای شبانه، شب ادراری، عدم اعتماد به نفس، وابستگیهای پی درپی به افراد مختلف و توانایی ضعیف برای برقراری با محیط اجتماعی است. براساس آمارهای سازمان بهزیستی در حال حاضر9500کودک در مراکز و خانههای کودک تحت پوشش سازمان بهزیستی نگهداری میشوند که در شرایط قبل از تصویب قانون فقط ۱۸ درصد کودکان شرایط داشتن سرپرست دائم و فرزند خواندگی را دارند.
مقایسه قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب ۱۳۵۳ با قانون حاضر حاکی از آن است که ادعاهای طراحان لایحه برای تسهیل فرزندخواندگی و افزایش دامنه کودکانی که میتوان سرپرستی آنها را واگذار کرد، تامین نشده است.یکی ازمشکلات اساسی این فرزندان نداشتن خانواده،خانواده گسسته و ... است نباید انتظار داشت که زن و شوهر، هیچگونه اختلاف فکرى و سلیقهاىباهم نداشته باشند. اگر چنین وضعى پدید آید، بسیار مطلوب است و صدالبته که آثار آن، در اداره خانه و دید و بازدیدها و معاشرتها وتربیت فرزندان، ظاهر مىشود.
چنین زوجى -اگر به لحاظ عقل و ایماندر وضعیت مطلوبى باشند- قطعا هم خودشان اهل سعادتند و همفرزندانشان. چرا که با توجه به معیارهاى عقلى و شرعى راه و رسمزندگى را بهطور دقیق و صحیح ترسیم مىکنند و هرگز از جاده مستقیمزندگى کریمانه انسانى خارج نمىشوند و از اخلاق و اخلاقیاتىکه بهسعادت خود یا فرزندانشان لطمه مىزند، بهطور جدى پرهیز مىکنند.
هنگامى که انتظارات و توقعات زن و شوهر از یکدیگر، در حدى معقول ومشروع باشد، زمینه تفاهم کامل فراهم است. بخصوص اگر هر دوى آنهابه لحاظ پایبندى به شرع و به لحاظ بینش و آگاهى در سطح قابل قبولىباشند و به توقعات و انتظارات معقول و مشروع یکدیگر احترامگذارند.
مشکل در جائى بروز و ظهور پیدا مىکند که آنها به توقعات وانتظارات معقول و مشروع یکدیگر احترام نکنند یا لااقل یکى از آنهاچنین باشد. در صورت اول، راهى براى رفع غائله وجود ندارد. مگر اینکه هر دو به راه راست آیند و اندکى به جهاد نفس پردازند و دربارهیکدیگر به داورى صحیح بنشینند. در صورت دوم، یا باید آن که بهبیراهه مىرود، به راه راست آید، یا طرف مقابل، گذشت کند و بهاصطلاح کوتاه بیاید. چنانکه در بسیارى از خانوادهها مىبینیم وضع چنین است. یعنى گذشت وبردبارى یکى سبب استمرار حیات خانواده شده و اگر این گذشت وبردبارى نبود، در کوتاهترین مدت، خانواده متلاشى مىشد.
شاید کودکان یتیم و بی سرپرست از کسانی باشند که شروع زندگی را با مشکلاتی آغاز میکنند که خود در ایجاد آن دخیل نیستند و در مسیر راه زندگی باید با تلاطمهای مختلفی روبه رو شوند که برای حل معضلات آن نیاز به یاری دارند. یاری کسانی که مهربانی شان به اندازه مهر پدر و مادر در دلهایشان جای خواهد گرفت و پیوند دستهای سرد آنان با گرمی خانوادههایی جان میگیرد که پذیرا و چتر حمایتی برای از بین رفتن موانع زندگی آنان شود.
در جامعه شناسی، خانواده را به عنوان نهاد اصلی میدانند که در آن فرزند و اعضای خانواده، اجتماعی شدن را یاد میگیرند. اعضای خانواده برای اولین بار در خانواده هنجارهای جامعه را میآموزند، منشاء خیلی از رفتارهای افراد به خانواده بر میگردد. به هر دلیلی شخصیت اولیه کودکانی که خانوادهای ندارند یا تحت سرپرستی خانواده قرار نمیگیرد، به درستی شکل نمیگیرد. در چنین کودکانی خلاءهایی بوجود میآید که تبعات آن در آینده دیده خواهد شد.
نوع خلاءهای شخصیتی در کودکان بدسرپرست با کودکان بی سرپرست متفاوت است، در هر صورت خلاء بر روی شخصیت کودکان بی سرپرست و بدسرپرست تاثیر میگذارد و تاثیر رفتارهای آنها بر رفتار جامعه نیز اثرگذار است. وجود خلاء بر روی رفتار کودکان در جامعه اثر گذار بوده و به راحتی آنان را به سوی نابهنجاری گرایش میدهد. کودکانی که دارای والدین معتاد به مواد مخدر هستند،این نوع رفتارهای والدین بر فرزندان قابل قبول و تاثیرگذار است و همچنین باعث انتقال از سوی آنان بر محیط خواهد بود. زشتی رفتار نادرست در بین کودکان بدسرپرست از بین میرود و آن رفتار را بر جامعه تعمیم میدهند.
اگر کودک بی سرپرست را از بعد شخصیتی بررسی کنیم به دلیل نبود والدین کمبودهایی را احساس میکند که ممکن است برای جبران کمبودها به سمت نابهنجاری رود. ممکن است که کودکان به دنبال دوستانی بروند که آنها را جایگزین خانواده کنند که این کمبود موجب انتخاب نادرست میشود. ما باید بدانیم که هیچ نهادی جای خانواده را نمیگیرد، باید تمام تلاش یک جامعه آن باشد که نهاد خانواده را تقویت کرده تا ثبات و امنیت بیشتری داشته باشد. باید جامعه دارای یک برنامه حمایتی در راستای تقویت خانواده باشد، در حال حاضر جامعه ما دارای خانوادههایی است که برای حل مشکلات مالی والدین دو شیفت مشغول کار هستند. دور بودن والدین از محیط خانواده بر روی فرهنگ خانواده و کارکرد آن تاثیرگذار است و این چنین خانوادههایی فقط شکلی از خانواده را دارند. آموزش به خانوادهها از طریق نهادهایی همچون صدا و سیما میتواند یکی از روشهای آموزش خانواده باشد. این مشکلات در خصوص کودکان و نوزادان گاه به مشکلات جسمی نیز منتهی میشود.نوزادانی که در شیرخوارگاهها نگهداری میشوند، به دلیل چرخش مربیان و کمبود امکانات رشد جسمی و حرکتی آنان نسبت به نوزادان عادی کندتر اتفاق میافتد.
این کودکان اگر از همان دوران نوزادی به خانوادهها سپرده شوند، بهتر ساماندهی میشوند. شکل گرفتن سبک دلبستگی رابطه مستقیم با محیط و طرز رفتار مادر دارد، زمانی که برای کودک نقش مادر تعریف نشده باشد، مطمئنا سبک دلبستگی مناسبی نخواهد داشت. سپردن این کودکان به خانواده پدری و یا مادری و یا خانواده فرزند پذیر مشکل سبک دلبستگی نا ایمن را رفع خواهد کرد.اکثر کودکانی که به مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست سپرده میشوند، دارای خانواده نابسامانی هستند. از بین رفتن پیوند عاطفی بین کودکان و والدین باعث میشود که در بدو ورود به مراکز گوشهگیر، منزوی و مدام منتظر مادر خود باشند. در دنیا ثابت شده است که تربیت کودکان بی سرپرست در مراکز بهزیستی به هیچ جه به اندازه تربیت در محیط خانواده موثر نیست، به این دلیل کودکانی که در این مراکز به سن بلوغ میرسند، بحران هویت دارند.
کودکان بی سرپرست که تا سنین بالاتر در مراکز نگهداری سازمان بهزیستی هستند، دارای یکسری بحرانها میشوند، کنترل این بحرانها در یک خانواده عادی هم سخت است، چه برسد به مرکزی که 20 نوجوان در آن نگهداری میشود. ترک تحصیل، بازپیوند به خانواده خود که دچار آسیب اجتماعی هستند، مشکلات رفتاری و الگوپذیری از جمله مشکلات این نوجوانان است. طبق آمار غیر رسمی در تهران حدود 20هزار کودک خیابانی زندگی می کنند. افزایش چشمگیر آنها باعث جلب توجه مسئولان شده که منظر نامناسبی در شهرها ایجاد کرده است وتبعاتی دارد . دست های پنهان و منفوری پشت این پدیده وجود دارد که آینده این کودکان را به مخاطره انداخته است یادگیری رفتارهای خشن خیابانی ، ویژگی های اخلاقی نامناسب و به دام افتادن در دام قاچاقچیان و خلافکاران از زمره ده ها خطری است که این کودکان را تهدید می کند. در تمام دنیا این کودکان برای حمل وتوزیع مواد مخدر مشروبات الکلی جیب بری کیف زنی وفروش این کودکان برای تجارت اعضای بدن و اماکن فساد و اجاره دادن به منازل مجردی برای بهره کشی جنسی ودستفروشی در دنیا از طرف قاچاقچیان مورد سوءاستفاده قرار می گیرند.
ارائه خدمات به کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست
کودکان بی سرپرست، کودکان زیر 18 سال هستند که بنا به دلایلی به طور دائم یا موقت از وجود سرپرستی مؤثر و با صلاحیت محرومند؛ این کودکان در خانه کودک و نوجوان پذیرش شده، به صورت شبانه روزی بر اساس تفکیک سن و جنس تا فراهم آمدن زمینه انتقال موقت یا دائم به خانواده و جامعه مورد مراقبت و پرورش قرار می گیرند. سیاست بنیادین سازمان بهزیستی ایجاد زمینه زندگی سالم برای کودک، در محیط خانواده می باشد. زندگی موقت کودکان در محیط های غیر از خانواده (خانه نوزادان، کودکان و نوجوانان) صرفاً به صورت موقت صورت می پذیرد.
کارشناسان و مسئولین مربوطه موظفند تا با بکار گیری نیروی کارشناسی مناسب، زمینه های انتقال سالم کودکان به زندگی در خانواده را فراهم نموده و نظارت بر روند زندگی آنان در خانواده را پیگیری نمایند؛ بنابراین در طول مدت زمان زندگی کودک و نوجوان در خانه های کودکان می بایست همواره پیگیری لازم جهت فراهم آوردن زمینه های مادی و معنوی به منظور اجتناب از اقامت دراز مدت و انتقال موفق کودک به خانواده یا شبه خانواده انجام پذیرد.
شرایط و مدارک مورد نیاز:
- گواهی از مراجع ذیصلاح و حکم مرجع قضایی برای یکی از آنها
- فوت، زندانی بودن یا مفقودالاثر بودن والدین یا یکی از آنها
- وجود شرایط خاص آسیب پذیری کودک در خانواده از قبیل وجود سوء رفتار شدید (جسمی، روحی یا جنسی) یا بی توجهی و غفلت شدید از کودک
- گواهی وجود اعتیاد، بیماریهای روانی یا صعب العلاج و ... در خانواده ای که به کودک آسیب برساند(جدیدترین تعریف سازمان بهزیستی)