تعریف بیکار و بیکاری

واژه بیکاری در لغت انگلیسی، متشکّل از دو قسمت employment به‌معنای کار و اشتغال و پیشوند Un به‌عنوان منفی‌ساز است و در اصطلاح اقتصادی، به فردی گفته می‌شود که در سن کار (۱۵ تا ۶۵ سال) و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.

کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند، جزو جمعیت فعال به حساب نمی‌آیند. زنان خانه‌دار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند، جزو جمعیت فعال شمرده نمی‌شوند. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفته ی قبل از آمارگیری فاقد کار باشد، و در آن هفته یا بعد از آن آماده کار باشد و در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفته آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بی‌کار محسوب می‌شوند.

انواع بیکاری:

بيكاري مطلق(Absolute Unemployment): وضعيتي است كه تمام عوامل توليد ، از عرصه توليد و فعاليتها خارج باشند و از آنها استفاده نشود.

بیکاری نهادی Unemployment Institutional: بیکاری‌ای است که در نتیجه عدم هماهنگی نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به‌وجود می‌آید.

بيكاري دوره اي(Cyclical Unemployment): اقتصاد ما دارای دوره های مختلفی است.برخی دوره ها ما شاهد رکود و برخی دوره ها شاهد تورم اقتصادی هستیم. دوره‌های افزایش فعالیت‌های اقتصادی را نوعا دوره‌های رونق و دوره‌های كاهش فعالیت‌های اقتصادی را ركود یا كسادی می‌نامند. و بيكاري دوره اي آن است كه در نتيحه كاهش سطح كل توليد در اقتصاد در دوره هاي ركود به وجود مي آيد و با توجه به نرخهاي مزد موجود ، تقاضا براي كارگر كاهش مي يابد و به كمتر از عرضه نيروي كار مي رسد . بيكاري دوره اي مشكلي جدي تر از بيكاري اصطكاكي است زيرا غير ارادي است و براي مدت طولاني تري ادامه مي يابد .

بيكاري پنهان(Disguised Unemployment):در بيكاري پنهان ،قطع كار به چشم نمي خورد ، بلكه كارگراني بسيار در زمينه هايي به كار گرفته مي شوند كه در آن ، شمار كارگران نسبت به كارفزوني دارد و یا کاهش ساعات کار را در آنها شاهد هستیم.

بيكاري اصطكاكي(Frictional Unemployment): اين نوع بيكاري نتيجه تغييرات كوتاه مدت در بازار كار است كه به طور معمول در اقتصاد پويا اتفاق مي افتد . كساني كه شغل خود را ترك مي كنند تا شغل ديگري بدست آورند ، بدليل كامل نبودن بازار كار ( عدم اطلاع كافي از مشاغل ممكن ) زماني را بدون شغل خواهند گذراند . بنابراين طبيعي است كه افراد مدت زماني را صرف آشنا شدن با بازار شغل نمايند. اگر چه اين آشنا شدن مستلزم صرف هزينه ، از دست دادن درآمد اسمي و انجام برخي هزينه هاست . اين هزينه ها كه هزينه هاي« جستجو» خوانده مي شوند ، مي توانند از نگاه جوينده كار نوعي سرمايه گذاري تلقي شود . اقتصاد نيز از اين جستجو بهره مي برد زيرا فرد با انتخاب بهترين شغل كه بيشترين تناسب را با مهارت او دارد ، با بهره وري بيشتري در فعاليتهاي اقتصادي شركت مي كند.

بيكاري ساختاري(Structural Unemployment): «این نوع بیكاری، ناشی از تحوّل در تكنولوژی تولید و جایگزین شدن ابزارآلات پیشرفته، به‌جای نیروی كار انسانی است. و همچنین ، کاهش درازمدت و تدریجی عمر یک صنعت است؛ که به‌علت افزایش هزینه تولید، تغییر ذوق و یا پیشرفت فنّی، برخی صنایع از بین می‌رود، که در نتیجه آن کارگران این صنایع بیکار می‌شوند.»اين بيكاري ناشي از تغييرات بلند مدت در ساختار اقتصاد است . بنابراين بيكاران ساختاري كساني هستند كه آماده كارند اما مهارت يا محل استقرار آنها با فرصت هاي شغلي موجود( اشغال نشده ) سازگار نيست ..

بیکاری کلاسیک Classical Unemployment : به دلیل موقعیت کیفی بازار به وجود می آید و مبیّن آن نوع از بیکاری است که در شرایط پیشی گرفتن نرخ دستمزدها از نرخ بازار ایجاد می شود. اقتصاددانان کلاسیک معتقدند دخالت های دولت در بازار کار مثل تعیین قانون حداقل دستمزد که هزینه کارفرما را در قبال کارگری که از توانایی و مهارت کافی برای انجام کار برخوردار نیست افزایش می دهد اقتصاد را از کارایی و کارآمدی و شرایط اشتغال کامل دور می سازد، چرا که علاوه بر تحمیل هزینه بیشتر از ارزش نیروی کار، آن دسته از افرادی را هم که به دلیل مهارت شغلی باید دستمزد بیشتری دریافت کنند، در همان سطح دستمزدی مقرر دستوری تثبیت می نماید و این چیزی به جز ناکارآمدی دستمزدها در تشویق تنظیم عرضه و تقاضای کار نیست.

بیکاری فصلی Unemployment Seasonal؛ «بیکاری‌ای که افراد در مدت‌زمانی از سال، با آن مواجه هستند و آن زمانی است که تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد.»

بیکاری ارادی: زمانی ایجاد می شود که نیروی فعال با وجود شغل و تقاضا حاضر به کار نیستند.

بیکاری غیر ارادی: در دستمزد فعلی حاضر به کار هستند ولی شغلی وجود ندارد.

نرخ بيکاری طبيعي

نرخ بيكاري عبارت است از نسبت جمعيت بيكار به جمعيت فعال. جمعيت فعال اقتصادي تمام افراد 15 تا 65 سال را در  بر مي گيرد كه در هفته قبل از آمارگيري در توليد كالا و خدمات مشاركت داشته (شاغل) و يا با وجود قابليت مشاركت، مشاركت نداشته اند (بيكار). در واقع جمعيت فعال بيانگر تعداد افرادي است كه توانايي و تمايل عرضه نيروي كار خود را به بازار دارند و به دو دسته شاغل و بيكار تقسيم مي شوند. افراد شاغل طبق تعريف بخشي از جمعيت فعال اند كه در هفته آمارگيري، حداقل يك ساعت كار كرده اند. افراد بيكار نيز بخشي از جمعيت فعال مي باشند كه در هفته آمارگيري با وجود آمادگي براي انجام كار و جستجوي كار، فاقد كار مي باشند.

نظریه های اشتغال و بیکاری

1-نئوکلاسیک‌ها عقیده دارند که اطلاعات بازار کار کامل نیست و برای دستیابی به اطلاعات، لازم است افراد «جست‌وجو» کنند. جست‌وجو فعالیتی اقتصادی است و مانند دیگر فعالیت‌های تولیدی، فعالیتی بهره‌ور محسوب می‌شود. بهره‌وری جست‌وجو به فرصت‌های موجود بستگی دارد. نئوکلاسیک‌ها بر این نظرند که با اصلاح رفتار جست‌وجوی شغل، بازار کار خودبه‌خود متعادل می‌شود. بهبود خدمات اطلاعاتی، افزایش هزینه‌های جست‌وجوی شغل یا کاهش منافع آن از طریق حذف مقرری‌های بیکاری از جمله اقدامات مورد حمایت نئوکلاسیک‌هاست. آنها با استفاده از اصول اقتصاد خرد به تبیین مسائل بازار کار می‌پردازند و با توجه به این‌که بیکاری به شدت پایدار است، در تفسیر خود از مساله بیکاری گاه دچار مشکل می‌شوند.

2-کینزین‌ها معتقدند بازار کار با وجود انحصارات، بازاری ناکامل است و تعدیل خودبه‌خودی در آن صورت نمی‌گیرد. بنابر این تعدیل‌هایی از جانب دولت در کل مخارج دولتی لازم است تا سطح قابل قبولی از اشتغال حفظ شود. آنها افزایش تقاضای موثر یا تقاضای کل را برای افزایش اشتغال لازم می‌دانند. کاهش مالیات‌ها، افزایش عرضه پول، افزایش خرید کالاها و خدمات توسط دولت و حتی استخدام مستقیم بیکاران توسط دولت از اقدامات مورد حمایت کینزین‌هاست. آنها که براساس اصول اقتصاد کلان به تبیین مسائل بازار کار می‌پردازند، بر سیاست‌های مالی بیش از سیاست‌های پولی تاکید می‌کنند.

3-پول‌گرایان «نرخ طبیعی بیکاری» را معرفی می‌کنند. آنها عقیده دارند که در هر اقتصاد یک نرخ طبیعی بیکاری وجود دارد که با نرخ باثبات تورم سازگار است. براساس نظر پول‌گرایان دولت‌ها تنها با تحریک دائمی اقتصاد، از طریق سرعت بخشیدن به تورم، می‌توانند اقتصاد را با نرخ بیکاری کمتر از نرخ طبیعی بیکاری اداره کنند. اقدامات مورد حمایت پول‌گرایان ایجاد تحرک شغلی و جغرافیایی، کاهش عملیات محدودکننده اتحادیه‌ها، اصلاح اطلاعات مربوط به مشاغل و ایجاد اختلاف مناسب مزد در بازارهای کار داخلی (موجود در میان شاغلان یک صنعت) و در بین شاغلان و غیرشاغلان است. مشکل اصلی در نظریه پول‌گرایان دشواری محاسبه نرخ طبیعی بیکاری در کشورهاست.

رابطه بیکاری با متغیرهای دیگر

1-رابطه رشد و بیکاری؛ «تغییر در اشتغال عوامل تولید، یکی از منابع رشد ناخالص ملی واقعی را فراهم می‌آورد. از این‌رو انتظار داریم که رشد زیاد محصول ناخالص ملی، با کاهش بیکاری همراه باشد.»
آرتور.ام. اوکان اقتصاددان برای اولین بار، به‌وجود رابطه منفی بین بیکاری و تولید ناخالص ملی پی برد. اگر نرخ بیکاری در بلندمدت ثابت بماند، اقتصاد شاهد 3% رشد در تولید ناخالص ملی خواهد بود.
این مسئله به قانون اوکان(Okun’s Law) معروف است. قانون اوکان توضیح می‌دهد، که در ازای هر دو و نیم درصد رشد محصول ناخالص ملی واقعی؛ که به‌مدت یک سال تداوم یابد، بیکاری به میزان یک درصد کاهش می‌یابد.

2-جریان مبادله تورّم–بیکاری(منحنی فیلیپس Phillips Curve)؛ «منحنی فیلیپس را یك اقتصاددان نیوزیلندی به نام A.W. Philips  در سال 1958 ارائه كرد.
بر اساس اين نظريه رابطه‌‌اي معكوس ميان تورم و بيكاري وجود دارد، بدين گونه‌ ‌كه اقتصادي كه خواهان نرخ بيكاري كمتري است بايد به اجبار تورم بيشتري بپذيرد و برعكس اگر خواهان تورم پايين‌تري است، بايد نرخ بيكاري بالاتري را تحمل كند. بر اساس اين نظريات دولت هاي غربي در دهه 50 و 60 ميلادي، سياست هاي فعال پولي و مالي را در دستور كار خود قرار دادند. به تبع اين نظريات، اقتصاددانان نيز در پي تحليل تغييرات نرخ بيكاري با توجه به تغييرات نرخ تورم بودند. اما منحني فيليپس در دهه 70 ميلادي با مطرح شدن نظريات فريدمن و ديدگاه پولي او در مورد تورم و بيكاري و پس از او نظريات كلاسيك‌هاي جديد به پايان راه نظري خود رسيد و به تاريخ علم اقتصاد پيوست.

علل بیکاری:

رشد بالای جمعیت : با افزايش جمعيت تقاضا بالا رفته و بيكاري بالا مي رود.

تورم اقتصادي: هنگامي كه تورم بالا مي رود ما مواجه با افزايش قيمت ها هستيم كه منجر به شكست در صادرات مي شود.در اين حالت شركت ها قادر به رقابت با يكديگر نبوده ،درآمدها كم و پس انداز مردم به شدت پايين مي آيد و شركت ها ورشكست مي شوند.

ركود اقتصادي: در دوره هاي خاصي كه جامعه در ركود به سر مي برد تمام چرخ اقتصادي كشور فلج و مردم با بحران هاي شديد مالي روبرو هستند.

پرداخت رفاه : پرداخت رفاه از طرف دولت اگرچه از اقدامات امنيتي دولت به بيكاران است ولي باعث حس تنبلي آنها شده و ممكن است آنها هيچ گاه احساس نياز به انجام كار نداشته باشند.

رقابت جهاني : رقابت جهاني در نتيجه پيشرفت تكنولو‍‍‍ژي ايجاد مي شود. تغيير در فناوري باعث ميشود شركت ها افرادي را كه تخصص لازم را نداشته اخراج و افراد آگاه به تكنولوژي را جايگزين نمايند.

نارضايي شغلي: نارضايتي شغلي كه به دليل فشار خانواده، بحران مالي و بي علاقه گي به كاري كه دستمزد آن كم است. ايجاد  ميشود باعث ميشود فرد بيكار بماند.

مشكلات ساختاري و ناكارآمدي در بازار كار

عدم تناسب بین نیاز بازار كار و برنامه‌های آموزش عالی

تبعيض نژادي: به دليل تبعيض براساس نژاد، مذهب ، طبقه اجتماعي و قوميت و پارتي بازي در ساختار اداري به وجود مي آيد.

دلایل بروز بیکاری در کشور:

 رشد بالای جمعیت         - تورم  و رکود اقتصادي       -پرداخت رفاه به بیکاران
رقابت جهاني                  - عدم تطابق مهارت             - نارضايي شغلي
مشكلات ساختاري و ناكارآمدي در بازار كار   - عدم تناسب بین نیاز بازار كار و برنامه‌های آموزش عالی

 علت بيكاري در ايران

 افزايش شمار فارغ التحصيلان مراكز آموزش عالي

در سالهاي جنگ تحميلي حجم عظيمي از سرمايه ها و منابع ملي به جاي تزريق در بخشهاي توليدي و زيربنايي اقتصاد كشور صرف مخارج دفاعي شد

 وابستگي به درآمدهاي سهل الوصول نفتي

موقعيت مسلط دولت در بازار كار و جاذبه هاي كاذب مشاغل دولتي

اتلاف سرمايه و فرآيند خروج سرمايه از كشور     -  تحريم ها و محدوديت هاي تجاري و بازرگاني

 نبود چشم انداز مطلوب و مناسب براي بازار كار     - رويكردهاي كوتاه مدت و ضربتي

عوارض و پيامدهاي بيكاري

عوارض رواني: افراد بيكار به زندگي بدبين شده و دچار افسردگي، اضطراب و كاهش اعتماد به نفس در فرد مي شود.همچنين ممكن است استرس هاي شديد رواني در فرد ايجاد شود كه او دست به خودكشي بزند.

اثرات بر خانواده: باعث كاهش رفاه خانواده شده. بر شيوه هاي فرزندپروري تاثيرگذاشته و باعث افزايش مجازات و تنبيهات خودسرانه كودكان و افزايش كودك آزاري در جامعه مي شود.

بيكاري باعث سوء مصرف مواد ، اعتياد ، رفتار پرخطر جنسي، فقر در خانواده ، افزايش بزهكاري و كمبود محبت و اضطراب كودكان مي شود. اين خانواده بهداشت و درمان نامناسبي داشته و امنيت بازنشستگي در اين خانواده ها به خطر مي افتد.

اثرات بر جامعه: باعث عقب ماندگي كشور شده است. مسكن نامناسب و زاغه نشيني افزايش يافته و افراد دسترسي محدودي به خدمات و آموزش خواهند داشت. جرايم و به خصوص سرقت در كشور افزايش يافته و رشد نابرابري اجتماعي باعث ناآرامي اجتماعي و حس رو به رشد بي عدالتي در افراد مي شود.

پيامدها در اقتصاد كشور

زهكشي ثروت: در هنگام بيكاري ، دولت پولي را كه مي توانست صرف كارهاي توليدي و اقتصادي و پيشرفت جامعه بكندمجبور است با پرداخت كمك هاي مالي صرف افراد بيكار نمايد و اين باعث عقيم شدن رشد اقتصادي و پيشرفت كشور مي شود.

تورم دستمزدي : رقابت براي شغل باعث مي شود سرمايه داران و مديران ، دستمزدهاي افراد مشغول به كار خود را كاهش دهند و آنها نتوانند اعتراض نمايند چون كار خود را به راحتي از دست خواهند داد. اين كار باعث كاهش حقوق و دستمزد و عملا كاهش ماليات شده و باعث كاهش بودجه دولت براي انجام كارهاي اقتصادي مي شود.

كاهش در هزينه هاي مصرف كننده : بيكاران پول كافي براي خريد نداشته  و اين باعث كاهش حجم فروش و كاهش توليد مي شود.در نتيجه سود براي كارخانه ها و شركت ها كاهش يافته و كارخانه ها مجبور به اخراج كاركنان خود مي شوند و در سطح بالاتر اين كار باعث كمبود بودجه و ماليات براي دولت مي شود.

زير استفاده از منابع : نرخ بيكاري باعث اتلاف بهره وري نيروي كار، تحت استفاده از ظرفيت ماشين آلات و مواد اوليه در دسترس براي توليد خروجي براي مطابقت با كاهش در تقاضا براي محصولات و خدمات عرضه شده ،است..در نهايت رشد منفي در عرضه و تقاضا منجر به كاهش قيمت به منظور ترويج مصرف مصرف كننده است.

افزايش در بدهي : كاهش در دسترس بودن بودجه براي دولت باعث مي شود كه دولت كمبود بودجه خود را با افزايشژ ماليات ها و دادن وام ها با نرخ هاي بهره بالا جبران نمايند و اين باعث مي شود مردم سرمايه خود را كمتر در بخش اقتصاد بگذارند.

از دست دادن توليد كشور و عقب ماندگي : در نهايت بيكاري باعث از دست دادن خروج بالقوه ملي و اتلاف منابع مي شود.

وضعيت مسئله در ايران و جهان

جدیدترین نرخ بیکاری در ایران 12.9درصد پیش بینی و برآورد شده است. بررسی تازه ترین جزئیات نرخ بیکاری در کشورهای مختلف جهان نشان دهنده تغییرات جدید در وضعیت بازار کار و اشتغال کشورهای مختلف واقع در قاره های جهان است به نحوی که آفریقای جنوبی با 24 درصد بالاترین و تایلند نیز با 1 درصد از کمترین نرخ بیکاری در کشورهای جهان برخوردار هستند.به صورت کلی برخی کشورها مانند ژاپن، اتریش، هلند، دانمارک، نروژ، سوئیس، استرالیا، هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور، کره جنوبی، تایوان، تایلند و مکزیک در وضعیت مناسبی از بیکاری به سر می برند.

برخی کشورها نیز مانند اسپانیا، آفریقای جنوبی و یونان دارای نرخ بیکاری بالایی هستند. ایران در رده کشورهای با نرخ بیکاری بالا و اصطلاحا دورقمی قرار دارد اما در وضعیت بحرانی قرار ندارد.

در بهار 91 طبق آخرين آمار نرخ بيكاري به 12.9 رسيده است.

سیاست‌های بازار کار:

1-سیاست‌های اقتصادی محرک رشد اقتصادی: این سیاست‌ها معمولا برای افزایش تقاضای کل یا مصرف کل در داخل کشور اتخاذ می‌شوند. از طریق اینگونه سیاست‌ها، که سیاست‌های پولی و مالی دولت‌ها بخشی از آن است، سعی می‌شود رشد اقتصادی تحقق‌یافته و تقاضا برای اشتغال افزایش یابد. علاوه بر آن سیاست‌های مربوط به رشد تجارت خارجی، که مبنای رشد برون‌زا در هر کشور است و توسعه علم و فناوری، که پایه‌های رشد درون‌زا را فراهم می‌آورد، نیز مورد توجه است زیرا از این طریق نیز کل تقاضای کالاها و خدمات و تقاضا برای اشتغال تحریک می‌شود. توجه به سیاست‌های توسعه علم و فناوری از بعدی دیگر نیز اهمیت دارد. امروزه بیکاری‌های ساختاری و بیکاری دانش‌آموختگان آموزش عالی و دیگر افراد ماهر و متخصص مشکل بسیاری از کشورهاست. به نظر می‌رسد توسعه علم و فناوری می‌تواند به‌عنوان راه‌حلی برای مبارزه با بیکاری ساختاری نیز عمل کند.

2-سیاست‌های فعال بازار کار: سیاست‌های فعال بازار کار معمولا به بهبود کارکرد بازارهای کار توجه دارد و از این طریق زمینه‌های لازم برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار فعال از نظر اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری را فراهم می‌آورد. سیاست‌های مربوط به اصلاح سازوکار جست‌وجوی شغل، آموزش بیکاران، ایجاد شغل به‌طور مستقیم یا از طریق پرداخت یارانه به کارفرمایان و اجرای طرح‌های خوداشتغالی از جمله اینگونه سیاست‌ها هستند. شایان ذکر است که سیاست‌های فعال بازار کار سعی در ایجاد تغییرات لازم در بازار کار و کیفیت عرضه و تقاضای نیروی کار دارد و اصولا بیکاران به‌عنوان گروه هدف مورد توجه این نوع سیاست‌ها قرار دارند.

3-سیاست‌های تنظیم بازار کار: این سیاست‌ها در جهت ایجاد انعطاف‌پذیری بیشتر در بازار کار عمل می‌کنند. در اینگونه سیاست‌ها توجه عمدتا معطوف به شاغلان است و به موضوعاتی مانند اصلاح درجه حفظ اشتغال و قوانین و مقررات مربوط به استخدام و اخراج، انعطاف‌پذیر کردن زمان کار، انعطاف‌پذیر کردن مزد و حقوق و توجه به مسائلی همچون بازنشستگی زودهنگام و اشتغال سالمندان پرداخته می‌شود.
4-سیاست‌های منفعل بازار کار: این سیاست‌ها به موضوعاتی مانند حمایت‌های مالی از بیکاران و اصلاح سیستم مقرری بیکاری، پرداخت یارانه به صاحبان دستمزدهای پایین، حمایت از دستمزدهای پایین از طریق معافیت‌های مالیاتی یا کاهش مالیات بر دستمزدها می‌پردازد.

راهكارهاي مددكار برای مقابله با بیکاری

 ۱- اصلاح سياست هاي اقتصادي كشور با محور قرار دادن مسأله بيكاري و ابعاد آن در كشور در جهت افزايش تقاضاي كل، بدين منظور تأكيد بر اصلاحات ساختاري در اقتصاد بويژه در پيوند با سرمايه گذاري و توليد از جمله توجه كافي به بازار سرمايه، اصلاح ساختار مالياتي و رشد صادرات ضرورت پيدا مي كند.
    ۲- بازنگري همه جانبه مجموعه قوانين ناظر بر روابط كار و توليد كه بويژه بر بخش رسمي و مدرن اقتصادكشورمؤثراست.
    ۳- تسريع و شتاب بيشتر در اجراي طرح ها، بويژه طرح هاي نيمه تمام.
    ۴- اولويت دادن به اجراي طرح هاي اشتغالزا كه توسط بخش خصوصي ارائه مي شود.
    ۵- ادامه اجراي سياست هاي كنترل و تثبيت جمعيت و تسريع در اجراي سياست هاي معطوف به توسعه مناطق توسعه نيافته و كمتر توسعه يافته براي جلوگيري از مهاجرت نيروي كار فعال به شهرهاي بزرگ.
    ۶- اصلاح نگرش و انتظارات جويندگان كار از طريق اتخاذ تمهيداتي براي كاهش نابرابري ارزشي موجود بين مشاغل، نقش ها و موقعيت هاي مختلف اجتماعي، براي اصلاح انتظارات جويندگان كار و نقش رفتاري آنها در بازار.
    ۷- ايجاد پايگاه اطلاعاتي مناسب در جهت شناخت ابعاد و ساختار بيكاري كشور براي آگاهي از تغييرات به عمل آمده و پيش بيني وضعيت در آينده.
    ۸- اجراي سياست هاي فعال بازار كار براي مقابله با بيكاري در چارچوب طرح هاي فعال كه بايد با همكاري سازمان هاي حمايت كننده از بيكاران به اجرا درآيد.
    ۹- اجراي سياست هاي تنظيم بازار كار براي ايجاد تعادل در بازار كار ايران از جمله ايجاد انعطاف پذيري در زمان كار با به رسميت شناختن و به مورد اجرا درآوردن كار موقت و كار نيمه وقت و...
    ۱۰- شكل دادن به بخش دانش در گروه هاي مختلف فعاليت، حمايت از تغييرات سازماني و اصلاح قوانين و مقررات در جهت سازگاري آنها با توسعه علم و فناوري.
    ۱۱- گسترش تحقيق و توسعه كيفيت درفعاليت هاي اقتصادي، در جهت استفاده از فناوري هاي پيشرفته در توليد و به منظور فراهم كردن شرايط حضور در بازارهاي جهاني و افزايش تقاضاي خارجي براي محصولات و خدمات كشور.

اقداماتي اساسي براي افزايش بهره وري نيروي كار از قبيل ايجاد ارتباط بين نظام آموزشي و بازار كار، بالا بردن سطح كيفي نيروي كار، كاهش عدم انطباق بين شغل و مهارت نيروي كار، تسريع در تعديل نيروي انساني مازاد فعاليت هاي دولتي و جايگزيني نيروي انساني متخصص و به روز كردن دانش مديران و اصلاح شيوه انتصاب و ارزيابي آنها.


منابع:
شاخص‌ها و نماگرهای نیروی کار ‎ درگاه ملی آمار.
مبانی اقتصاد، مسعود نیلی، دانشکدهٔ مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف

احمدرضافرجی
سلام:سپاسگزارم....
1