تبیین عوامل موثر در فرار دختران

▪ تبیین عوامل موثر در فرار دختران :

آسیبهای اجتماعی نظیر فرار از خانه دارای زمینه ها و ابعاد مختلفی هستند و عوامل گوناگونی از جمله عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی در شکل گیری آن مؤثر است .

عوامل فردی :

این دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است که به برخی از آنها اشاره می شود:

الف) شخصیهای ضد اجتماعی

ویژگی های این نوع شخصیت ، بهم ریختگی ارتباط میان انسان و جامعه و ارتکاب رفتارهای نا بهنجار است که مورد قبول جامعه نمی باشد . ولی معمولا نزد عامل آن در اصل و یا در مواقعی خاص ، نا پسند شمرده نمی شود . افراد روان رنجور نسبت به هنجارها و مقررات اجتماعی بی تفاوت بوده و کمتر آنها را رعایت می کنند . اعمال این افراد نظام اجتماعی را متزلزل می کند و رعایت ارزشهای اخلاقی را به پایین ترین سطح آن تنزل می دهد، و در پند گرفتن از تجربیات ، بسیار ضعیف بوده و در قضاوتهای خود یکسویه می باشند . این نوع شخصیتها عمدتا از محیط خانه و مدرسه فرار می کنند.

شخصیتهای خود شیفته :

این شخصیت ها تمایل شدیدی به خود محوری دارند و پیوسته به تمجدید و توجه دیگران نیازمندند .
این افراد اغلب با رویاهایی در مورد موفقیت نامحدود و درخشان ، قدرت ، زیبایی و روابط عشقی آرمانی مشغول هستند.

اغلب این افراد والدینی داشته اند که نسبت به آنها محبت با ثباتی نداشته یا سرد و طرد کننده بوده اند یا بیش از حد به آنها ارج نهاده اند .

نوجوانان خود شیفته ، به علت سر کوب خواسته ها و فقدان ارضای تمایلات درونی از کانون خانواده بیزار شده و به رفتارهای نابهنجار نظیر فرار از خانه گرایش نشان می دهند .

آیزنک معتقد است بین ویژگی شخصیتی افراد با رفتار نابهنجار آنها رابطه وجود دارد . فرد برونگرا به دنبال لذت جویی آنی است و دم را غنیمت می شمارد، تشنه هیجان و ماجراجویی است . کمتر قابل اعتماد می باشد ، نمی تواند احساساتش را کنترل نماید و بدون تامل عمل می کند .

ـ شخصیت هیستریونیک (نمایشی)

نزد این افراد جلب توجه دیگران اولویت خاصی دارد . دوست دارند با جوش و خروش صحبت کنند . مشخصه بارز آنها بیان اغراق آمیز ، هیجانی ، روابط طوفانی بین فردی ، نگرش خود مدارانه و تاثیر پذیری از دیگران است. توجه کافی به درک موقعیت ندارند و تمایل دارند با تعمیم عاطفی پاسخ دهند . این افراد برای آنکه خود را ثابت کنند ، هر تجربه ای را حتی اگر برای آنان گران تمام شود و مشکلاتی را ایجاد نماید انجام می دهند .

از دیگر مشکلات روحی –روانی که منجر به رفتارهای ضد اجتماعی می شود ، می توان به ضعف عزت نفس ، احساس کهتری ، فقدان اعتماد به نفس ، اختلال خلقی دوقطبی و ... اشاره نمود . چنین افرادی معمولا مستعد انجام کارهای سنجیده ، نظیر فرار از خانه می باشند.

به اعتقاد صاحبنظران ، خانواده در شکل دهی به زندگی و رفتار فرد تا حد زیادی موثر است . اگر خانواده با مشکلات و آسیبهای عدیده ای مواجه باشد ، روند جامعه پذیری اعضای خانواده مختل می شود .

ب) روابط در خانواده

ـ خشونت:

فرار از خانه یکی از باز تابهای خشونت خانگی است که به دلیل تاثیرات اجتماعی قابل تامل است . اعمال خشونتهای روحی، جسمی از سوی اعضای خانواده، عامل بسیار مهمی در فرار دختران است . بسیاری از دخترانی که قربانی این خشونتها می باشند به دلیل ترس از آزاردهندگان و آبروی خویش، جرات اظهار مشکلاتشان را ندارند، لذا از خانه فرار می کنند و در شرایطی که از سوی نیروهای امنیتی مجبور به بازگشت شوند ، تمایلی به اینکار ندارند . زیرا از محیط ناامن خانه می هراسند .

ـ تبعیض:

بسیاری از والدین آگاهانه و یا ناآگاهانه با تبعیض بین فرزندان ، موجب اختلاف بین آنها و دلسردی آنها از زندگی می شوند . تبعیض در مواجه با خطاها و اشتباهات فرزندان دختر و پسر و تنبیه تبعیض آمیز بر اساس برتری پسر بر دختر یا بالعکس موجب سلب اعتماد به نفس و بدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود . تبعیض با روحیه حساس و عزت نفس دختران منافات دارد و لطمات جبران ناپذیری را بر روح و روان آنها وارد می کند.

ـ محدودیت مطلق:

در این نوع شیوه تربیتی ، فرزندان از آزادی و اختیار لازم و متناسب با سن و شرایط خویش محرومند و باید نظر والدین را بدون آگاهی از علت آن انجام دهند و حق اظهار نظر ، دخالت یا تصمیم گیری را ندارند . در این خانواده ها به خواسته های مادی ، معنوی فرزندان توجهی نمی شود . لذا توانایی و مقاومت آنها درهم می شکند، و ازهر فرصتی جهت عدم پیروی از هنجارهای خانواده بهره می برند و در صدد هستند با فرار از خانه ،از این محدودیت ها رهایی یابند .

ـ آزادی مطلق :

همانطور که عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل فرار آنان از کانون خانواده باشد . توجه بیش از حد متعارف و در اختیار بودن امکانات فوق حد سنی فرزند هم می تواند زمینه مسائلی چون فرار از خانه را ایجاد نماید.

وقتیکه تمایلات و خواسته های فرزندان محقق می شود ، لذا به محض ایجاد مشکلات و بحرانها و فشارها ی زندگی، که در آن امکان تحقق برخی از آرزوها سلب می شود و یا در شرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید ووالدین با آن مخالفت می نمایند . فرزند، به دلیل تربیت عاطفی (نه تربیت عقلانی ) روحیه عدم درک منطقی شرایط ، ناز پروری و کاهش دامنه استقامت، عصیان و طغیان نموده و همین امر موجب دوری او از والدین و اعضای خانواده می گردد که نهایتا می تواند زمینه فرار از خانه را فراهم نماید .

دراین شرایط مسائل بسیار کوچک به دلیل پائین بودن آستانه مقاومت درنظر فرد بزرگ و غیر قابل تحمل جلوه می کند . چنین فردی پس از فرار نیز اقدام خود را توجیه می کند و با احساس عمیق بیداد گری به متهم کردن اطرافیان می پردازد و معتقد است فراراو در جهت احقاق حق از دست رفته خود بوده است. این وضعیت در بین طبقات مرفه و غنی جامعه بیشتر مشاهده می شود.

اگردر شبکه روابط اجتماعی این مسئله را درنظر بگیریم فرد عضویت یافته در شبکه های نابا ب، ارزشهای نادرست گروه از جمله نحوه مقابله و برخورد با امرو نهی والدین ، نحوه مخالفت و به کرسی نشاندن خواستها و تمایلات نفسانی در خانه را درونی می کند و با دسترسی به فرصتهای نامشروع ، انها را به مرحله عمل می رساند .در این گروهها رفتار کجرو و نابهنجار بسیارعادی و روال شده است و به عنوان ارزشهای مدرن اشاعه می شود. و نگرشها و نصایح والدین به عنوان ارزشهای منسوخ محسوب می شود . بر اساس تحقیقات حدود ۷۹ در صد از جوانان به همانند سازی با دوستان خود می پردازند.

ـ وسایل ارتباط جمعی

رسانه های نوشتاری ودیداری دارای کارکردهای سه گانه از جمله اطلاع رسانی هستند . زمانی که رسانه ها موضوع فرار دختران را با ذکر تمام جزئیات منعکس می کنند، در واقع افراد را نسبت به وضعیت افرادی که شرایطی نامساعد و بغرنج خانه را تحمل نکرده اند ، مطلع می کنند و باعث می شود که آنها نیز همین عمل را در مواجه با مسائل خانواده تکرار کنند. ضمن آنکه قبح مسئله تا حد بسیار زیادی در اذهان شکسته شده و به عنوان یک عمل عادی جلوه می نماید.از سوی دیگر برخی از فیلمها و سریالها ی تلویزیونی مشوق فرار از خانه است . ترویج روحیه استقلال طلبی غیر منطقی در سنین نوجوانی ، عدم رعایت احترام به بزرگترها ، حتی نمایش فرار جمعی از جوانان ، بدون نمایش صحیح پشیمانی و ندامت آنها، می تواند در شیوع این پدیده ها موثر باشد .

نقش رسانه های جمعی به ویژه ماهواره و اینترنت در رواج بی بندو باری اخلاقی ، مقابله با هنجارهای اجتماعی ، عدم پایبندی مذهبی و بلوغ زود رس نوجوانان در مسائل جنسی حائز اهمیت است .

ـ شهر نشینی

بافت اجتماعی شهرهای بزرگ و پیچیدگی روز افزون زندگی شهری ، فرصت ارتکاب جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی را فراهم می کند .

جاذبه شهرهای بزرگ ، رفاه، تجملات شهری و امکانات مادی، انگیزه در اختیار داشتن آنها و زندگی در این محیط را مضاعف می کند و سیل عظیم جمعیت با هدف یافتن شغل و دستیابی به امکانات فوق مهاجرت می نمایند وشهرهای بزرگ را با خرده فرهنگهای مختلف در هم می آمیزند و بدین ترتیب پایبندی به آداب و رسوم کاهش می یابد و آزادی عمل فرد نیز بیشتر می شود. گاهی همین سراب زندگی مرفه شهری و آزادی عمل دختران را به سوی شهرها متواری می نماید.

ـ تغییر ارزشها

انسانهای دنیای امروز در چهار راه سرگردانی و تضاد ارزشها گرفتار آمده اند و نمی دانند به کدامین سو حرکت کنند . از یکسو جامعه بستر نوینی از ارزشهای اجتماعی مدرن را مقابل دیدگان افراد قرار می دهد و از سوی دیگر فرد را با بن بستهای بسیاری در دستیابی به اهداف جدید مواجه می کند .

جوان امروز در این شرایط با مشکل بحران هویت روبروست . گاه آنچه که اجتماع بطور عملی به او می آموزد با ارزشهای خانوادگی سنخیتی ندارد و همین امر شخصیت او را دچار دوگانگی می نماید .دختران امروزدچار خود درگیری میشوند و برای فرار از این حالت به شیوه های مختلفی نظیر فرار از خانه متوسل می گردند .

ـ مشکلات اقتصادی

برخی از صاحبنظران مشکلات اقتصادی را علت عمده آسیبهای اجتماعی می دانند . البته این به مفهوم نگرش تک عاملی در تبیین انحرافات نمی باشد . به اعتقاد آنان عوامل اقتصادی درچگونگی زندگی فردی و اجتماعی تاثیر گذار است . فقر و توزیع ناعادلانه ثروت به همراه فقر فرهنگی زمینه ساز انواع رفتارهای نابهنجار می باشد .

امروزه فشار و مشکلات اقتصادی ، احتمال دو شغله بودن و اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل کاذب یا غیر مجاز را افزایش داده است .

همین مسئله منجر به کم توجهی آنها نسبت به نیاز جوانان ، رفع مشکلات روحی و روانی و تربیت صحیح و شایسته آنها گردیده است .

ـ ضعف نظارت اجتماعی

با انگیزه های فرار دختران از خانه در می یابیم که اکثر آنان برای کسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه اقدام به فرار کرده اند . این بدین معناست که جامعه میزان نظارتهای اجتماعی دولتی و مردمی را کاهش داده و آزادی بی قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است .

در حالی که این حد افراطی از آزادی مقبول بسیاری از خانواده ها نیست. آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور می شوند رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند و این محدودیت و کنترل دختران را با عقده های روحی –روانی مواجه می نماید و آنان احساس خواهند کرد که خانواده آنها را درک نمی کند، در صورتی که به عکس خانواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند می کوشد دختر را از حیطه خطردور سازد. برخی دختران به دلیل حساسیت های روحی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر می کنند و در نتیجه اقدام به فرار از خانه می نمایند.

تاثیر ساخت خانواده بر فرار دختران      
             
الف) مسائلی چون عدم تفاهم و ناسازگاری بین والدین، پرجمعیت بودن اعضای خانواده، پایین بودن سطح تحصیلات والدین، ارتباط سرد و خصمانه تؤام با ترس شدید بین اعضای خانواده، وجود تنبیه و فقدان تشویق در طول دوران درمان، وابستگی به مواد مخدر و سابقه حبس در بین اعضای خانواده دختران فراری از جمله مشکلات دوران درمان آنها به شمار می رود.
ب) ساخت خانواده دختران فراری ناکارآمد است.
ج) دختران فراری در سازه های « نقش های خانوادگی » ، «حل مشکل »و «ابراز عواطف» عملکردی پایین تر از افراد بهنجار جامعه دارند.
د) کاربرد خانواده درمانی سیستمی ، به همراه درمانگری حمایتی به بهبود ساخت خانواده دختران فراری و عملکرد آنان منتهی می شود


منابع 1.جامعه شناسی انحرفات/زهرا محققان/انتشارات پرتو خورشید

2.مجموعه مقالات اسیب های اجتماعی/انجمن جامعه شناسی

3.دختران فراری/انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

4.جامعه شناسی انحرافات/منوچهر محسنی

4.سایت اینترنتی
www.hawzah.net
www.takkhal.net
kalemehnews.com