تاثیر محیط خانواده در بزهكاری نوجوانان
- توضیحات
- نوشته شده توسط سید محمد حسین جوادی
- دسته: پیشگیری از آسیب های اجتماعی
- بازدید: 9387
اصطلاح بزهكاری نوجوانان نخستین بار در انگلستان و در قرن نوزدهم سال ۱۸۱۵ میلادی مطرح شد، در آن دوران جرائم نوجوانان افزایش یافته بود و چند تن از آنان مجازات و به اعدام محكوم شدند لذا از آن پس این واژه در تمام كشورها رایج شد.
بزهكاری نوجوانان پدیده ای است كه امروز اكثر كشورهای دنیا با آن مواجه هستند و تدابیر مختلفی را برای پیشگیری و درمان این معضل اتخاذ كرده اند. علل و عوامل متعددی نظیر عوامل فیزیولوژیكی، روانشناسی، گروه همسالان، عوامل اجتماعی و خانواده در بروز بزهكاری مؤثر می باشند، از آنجایی كه محیط خانواده نقش تعیین كننده ای در بروز و پیشگیری از این پدیده در این مقاله به بررسی نقش خانواده در بزهكاری پرداخته ایم.
محیط خانواده (محیط اصلی) محیطی است كه فرد در آنجا چشم به دنیا گشوده و رشد خود را آغاز می كند. در سنین ادامه زندگی، با این كه كودك هنوز راه نمی رود و حرف نمی زند لكن تمام حركات اطرافیان خود را تقلید و رفتار و كردار آنان در ضمیر او حك و شخصیت طفل پی ریزی می گردد.
از اواخر قرن ۱۹ دانشمندان با تحقیق و پژوهش های اجتماعی و بررسی آمارهای كیفری آنالیز وضع محیط خانوادگی را در بروز جرائم تأیید و اذعان داشته اند كه وضع محیط خانوادگی رابطه مستقیم با بروز حالت خطرناك و ارتكاب جرم دارد.
روانپزشكان معتقدند كه زیربنای خانواده بایستی متكی بر اصول، ارضاء و رفع حوائج و نیازهای اساسی جسمی و روانی و سازگار نمودن اطفال به زندگی عادی اجتماعی باشد. در بررسی تأثیر محیط خانوادگی بایستی چگونگی وضع خانواده روابط افراد خانواده با یكدیگر و همچنین موقعیت طفل در بین افراد خانواده مورد توجه قرار گیرد.
۱ـ رابطه طفل با والدین: آرامش و امنیت، مهر و محبت در خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد جسمی و روانی اطفال و نوجوانان است. مهر و محبت والدین را می توان ویتامین روانی كودك نامید، احتیاج به محبت یك حس ذاتی بشری است كه در تكوین شخصیت هر فرد فوق العاده مؤثر است. كمبود محبت بروز بیماری های روانی و اختلال منش و انواع انحرافات گشته و در چندین نسل اثر می گذارد. طفلی كه از محبت خانوادگی محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرح شده و منزوی تلقی كرده و همواره در صدد انتقام جویی است و پس از ارتكاب اعمالی بر خلاف قوانین و مقررات آداب و رسوم اجتماعی قلبا احساس شعف و رضایت خاطر می كند. احتیاج به محبت محدود به زمان خاص در دوره طفولیت نیست، اطفال و جوانان در هر زمان به نوعی محبت و عطوفت نیاز دارند و پیوسته نیازها در هر سنی نیازهای، زیستی، روانی و اجتماعی هستند. سن بلوغ نیازهای خاص اجتماعی خود را دارد. با این كه حس بشر دوستی و نوع پرستی، در دوره طفولیت پایه گذاری می شود ولی افراد در دوره بلوغ نیز اجتماع به عاطفه، محبت، هدایت و حمایت را دارند. در صورت كمبود محبت و محرومیت از عواطف انسانی، عدم هدایت و حمایت به طرف ارتكاب جرائم سوق داده می شوند.
در كوششی برای شناخت سبب شناسی بزهكاری روز نبیوم (۱۹۸۹) دریافت كه نوجوانانی كه پیوند قومی با والدینشان دارند كمتر مستعد برای انجام بزهكاری هستند. فالانری و همكاران (۱۹۹۹) گزارش داده اند كه نوجوانان بدون والدین به ویژه در زمان ساعات بعد از مدرسه استعداد بیشتری برای دست زدن به اقدامات بزهكارانه دارند. فیشرراستون و همكاران (۱۹۹۳) عنوان كرده اند كه در جوانان خانواده های والدینی سالم (زوج والدینی) مشكلات مدرسه كمتری گزارش می شود و نسبت به كودكان خانواده های تك والدینی. ۲ـ محیط متشنج خانواده از ویژگی های دیگر خانواده های نوجوانان بزهكار می توان به فقدان ارتباطات صمیمی، تفاهم متقابل و كمبود محبت اشاره كرد. در این خانواده های خصومت های متقابل، احساس طرد شدگی، بی تفاوتی، جر و بحث و خشونتهای شدید مشاهده می شود. اثرات روانی محیط متشنج خانوادگی در دوران اولیه طفولیت و دوران بلوغ با انواع اختلالات و بیماری های روانی ظاهر می گردد. طفل به علت عدم آرامش روانی به تحصیل و كار خود بی علاقه شده و دائما مضطرب و پریشان است و ثبات ندارد. آثار این ناراحتی ها بعدا در سنین بلوغ و بزرگسالی به صورت عصیان، پرخاشگری، سركشی از مقررات و قوانین اجتماعی و یا بی تفاوتی و انزوا و گوشه گیری ظاهر و منجر به ارتكاب جرائم مختلف می گردد. گلارك و شیلذر (۱۹۹۷) گزارش داده اند كه سطح ارتباطات خانوادگی مرتبط است با رفتارهای بزهكارانه نوجوانان. كاشیون و راك (۱۹۹۶) نیز یافته اند كه یك محیط خانوادگی منسجم كاهش می دهد شناس رفتار بزهكارانه را در نوجوانان، مشابه آنها شیلذر و كلارك (۱۹۹۵) عنوان كرده اند كه سطوح پایین قابلیت سازگاری در خانواده نتیجه اش در سطوح بالای بزهكاری نمایان است.
طبق تحقیقاتی كه در فرانسه به عمل آمده ۸۰ درصد از اطفال بزهكار از خانواده هایی هستند كه به علت نفاق و ناسازگاری و عدم تفاهم بین افراد خانواده محیط خانوادگی آنان دائما متشنج است. ۳ـ از هم گسیختگی خانواده طلاق و جدایی بین پدر و مادر سبب اضطراب و نگرانی و تشویش خاطر فرزندان آنها می گردد و در موقع جدایی پدر و مادر نمی توان دقیقا تعیین كرد كه طفل به كدام یك از آنان بیشتر انس و علاقه دارد. در اثر محرومیت از دیدار پدر و مادر، اطفال احساس فقدانن محبت می كنند كه واكنش ناراحتی های روانی مذكور، بعدا با حالتهای عصبی، بدخلقلی، تمرد از ادامه پدر و مادر و دیگران و بالاخره ناسازگاری و عدم انطباق اجتماعی بروز می كند. فوت پدر و یا مادر در تعادل روانی طفل مؤثر است. طفل یتیمی كه باید در خانواده ناپدری و یا نامادری و در محیطی غیر از محیط خانوادگی خود بسر می برد غمگین و پریشان بوده و دائما مضطرب و بی ثبقات است. بیماری های مزمن و طولانی پدر و یا مادر در روان فرزندان مؤثر و خاطرات تلخ به جای می گذارد. از هم گسیختگی خانواده در دختران غالبا منجر به فرار از منزل و مدرسه و ولگردی می گردد. پسران كوچه را بر محیط خانواده از هم پاشیده ترجیح داده و با قبول عضویت در باندها به ارتكاب جرائم مختلف كشانده می شوند.
طبق گزارشی كه گالی برای سومین كنگره جرم شناسی كه در سال ۱۹۵۵ در لندن تشكیل شد در مورد ۳۰۰ نفر از دزدان سابقه دار بزرگسال تهیه كرده بود، ۷۰ درصد از آنان خانواده گسسته و در هم ریخته داشته اند و آمار مشابه در كشور ایران بر روی اطفال كانون اصلاح و تربیت شهر تهران (۵۱ ـ ۱۳۴۸) نشان داد كه بین ۴۰ الی ۵۰ درصد این اطفال متعلق به خانواده های گسسته بوده اند كه طلاق، فوت و جدایی والدین و یا علل دیگر سبب این گسستگی بوده است. ۴ـ تأثیر رفتار و كردار والدین در سالهای نخستین زندگی كه شخصیت اطفال در حال تكامل است طرز رفتار، كردار و اعمال و معاشرتهای پدر و مادر و سایر و والدین در پرورش شخصیت كودك فوق العاده مؤثر است. اعتیاد پدر و مادر یا هر دو به الكل و مواد مخدر، منازعات و مشاجراتی كه ناشی از اعتیاد بروز می كند و همچنین وضع غم انگیز و محیط اسفناك خانواده های قمار باز اثرات وخیم در روحیه طفل باقی می گذارد. پیشینه قضایی و محكومیت پدر و مادر به علت ارتكاب جرائم مختلف و یدن صحنه های تأثیر انگیز دستگیری پدر و یا مادر و جلسات محاكمه و بالاخره ملاقات در زندان، سبب اختلال عاطفی و روانی اطفال گشته و آنان را منحرف و به سوی ارتكاب سوق می دهد (تاج زمان دانش، ۱۳۷۹ ، ص ۳۱۴) از طرف دیگر به نقل از كلین و همكاران، مهارتهایی والدین خوب به عنوان یك حفاظ در برابر بزهكاری اطفال عمل می كند. ۵ـ روابط عاطفی و تربیتی والدین با ازدیاد سن و رشد جسمی و روانی كودك، وضعیت اجتماعی او تغییر یافته و پیچیده تر می گردد و طفل با تماس با افراد مختلف، مهارتهای اجتماعی را یاد گرفته و ارزش و موقعیت خود را درك و برای كسب محبوبیت در اجتماع، ملزم به كنترل اعمال و رفتار خویش می گردد. هر نوع ارتباط غیر معقول و نادرست پدر و مادر، سبب ناسازگاری اجتماعی خواهد شد. الف: زیاده روی در محبت و سهل انگاری در امر و نهی از نیك و بد و اغماض بی مورد: در خانواده هایی كه انجام هر ا مری برای طفل مجاز است كودك سهل انگار، خود خواه و زود رنج شده و احساس ناامنی و تزلزل می نماید. ب : تشویق و تنبیه دو ركن اساسی تعلیم و تغییر رفتار كودك است و می بایست متناسب با نوع رفتار طفل باشد، دو سو گرایی و عدم ثبات در برخورد با رفتارهای مناسب و یا نامناسب كودك حالت تزلزل در كودك ایجاد می نماید. ج: وجود یك مبداء امن خانوادگی برای رشد شخصیت هر طفل ضروری است، فقدان محبت خانوادگی، سبب عدم اعماد به نفس و بی ثباتی و تشویق درونی طفل می گردد. اطفال طرد شده را به تحقیر تعبیر نموده، احساس تنهایی كرده و حس اعتماد به نفس كه لازمه رشد شخصیت است در آن تضعیف می گردد، اطفال برای جبران كمبود محبت از خانه فرار و به دیگران پناه می برند.
سازمان ملی جوانان - سید محمد حسین جوادی