اهداف تشكیل یك خانواده‌ی سالم چیست؟

پایه ارتباط صحیح در خانواده دو چیز است :

1-    ارزیابی و سنجش رفتارهای زوجین توسط یكدیگر و تلاش برای رشد و كمال زندگی خانوادگی.
2-    وجود معیارها و اهداف صحیح و متعالی.

همسران جوان برای ایجاد همدلی با یكدیگر نیاز به فرصت هایی در ابتدای زندگی زناشویی دارند، لیكن به موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به وجود آوردن آن، باید برای یكدیگر در حكم آینه ای باشند كه هم خوبی هل و هم نارسایی هل را نشان دهند و برای بهتر زیستن خود تلاش مشترك داشته باشند.

زندگی مشترك بدون وجود ارزش هل و اهداف متعالیبادوام نیست؛ لذا همسران جوان بایستی اساس تشكیل خانواده را رسیدن به چنین اهدافی قرار دهند. حتی اگر بدون توجه به چنین اهدافی زندگی خانوادگی را آغاز كردند، باز هم تلاش كنند در برنامه هل و رفتارهای خود آنها را حاكمیت بدهند.

این اهداف عبارت اند از :

1-    احساس بزرگ منشی و عزت نفس ـ.

  دو همسر در زندگی باید از عزت نفس و احترام برخوردار  باشند. هیچ  پسر و دختر جوانی نمی تواند با انگیزه توجه به خود و احساس برتری نسبت به همسر به زندگی مشترك وارد شود و انتظار شیرین كامی و موفقیت داشته باشد. ممكن است در ابتدای زندگی مشترك این نحوه رفتار بین دو همسر وجود نداشته باشدو هر كدام سعی كند با احترام به دیگری حرمت نفس او را حفظ كند، لیكن چنین رویه ای باید به مرور در روابط متقابل آنان به وجود آید. مرد و زن جوان در صورتی می توانند چنین رویه ای را در رابطه با یكدیگر در پیش گیرند كه خود بزرگ منش و دارای عزت نفس باشند و یا همزمان، آن را در خود تقویت نمایند.

از آنجا كه زوج های جوان قبل از ازدواج، هر كدام در خانواده پدری روابط خانوادگی و اجتماعی متعددی داشته اند، این روابط  تا مدتها بر رابطه مشترك آنان اثر می گذارد و لذا هر كدام از آنان باید مراقب باشد تا همراه با احترام به دیگری، فامیل و اطرافیان او را نیز مورد احترام قرار دهد. 2-    خوش بینی و رضایت خاطر.

هر یك از ما باید بتوانیم بین گذشته، حال و آینده رابطه معقول و متعادلی ایجاد كنیم. پسر و دختر جوان ممكن است قبل از ازدواج خاطرات، تجربیات و آرزوهایی داشته باشند كه متفاوت از شرایط فعلی آنان باشد. این احتمال وجود دارد كه آثار وقایع گذشته در زندگی زناشویی احساس شود و چه بسا باعث مشكلاتی گردد. مثلاً ممكن است زمینه های ازدواج با شخص دیگری برای شوهر یا زن پیش آمده و بدون نتیجه مانده باشد، یا شرایط زندگی در خانواده پدری با آسایش و رفاهی توأم بوده كه در وضع فعلی بهره ای از آن نیست. در چنین مواردی اگر زن یا مرد مسائل گذشته را وسیله اعتراض یا تحقیر دیگری قرار دهد و یادرحسرت گذشته باشد، نمی تواند امید به زندگی خانوادگی شیرین و سالمی داشته باشد. زندگی مشترك محتاج روحیه رضایت نسبت به حال، فراموش كردن مشكلات و تلخی های گذشته و طرح و برنامه برای ایجاد شرایط خوش و موفقیت آمیز در آینده است. 3-    پویایی، انعطاف و انطباق پذیری ـ.

در یك خانواده نباید اندیشه هل و احساس های زوجین حالت راكد و منجمد داشته باشد. خشكی، سرسختی و تغییر ناپذیری در روحیات با ایجاد حالت تعادل و استحكام در خانواده سازگاز نیست، چون راه را بر هر گونه بازنگری نسبت به افكار و اعمال نادرست می بندد. زن و مرد در عین حال كه دارای اصول و اهداف ثابت و معینی هستند باید در روابط با یكدیگر انعطاف و بردباری داشته باشند. دارابودن روحیه انعطاف در بسیاری مواقع می‌تواند تنش هل و سختی های پیش آمده در فضای خانواده را كاهش دهد. مثلاً هنگامی كه همسر شما خشمگین و عصبانی است، خونسردی شما می‌تواند در فروكش كردن این عصبانیت مؤثر باشد و در وقتی دیگر اتخاذ چنین رویه ای توسط او نیز می‌تواند خشم احتمالی شما را فرو نشاند.

4-    فداكاری كردن برای همسر.

زن و شوهر  هنگامی كه یكی از آنها در فشار و سختی قرار می‌گیرد باید بتوانند نقش كمك و یار رابرای یكدیگر ایفا كنند. این روحیه، هم برای مرد لازم است و هم برای زن. برای زن، شوهر داری به معنای مصطلح، گاهی از اوقات همدلی و همراهی با شوهر در سختی هل و مشكلات است كه در حُسن رفتار و مدیریت خانواده تجلی می‌یابد و یك مرد نیز می‌تواند با مشاركت جدی در كارهای همسر خود، هنگامی كه امور خانه، او را دچار خستگی می‌کند، چنین نقشی را ایفا نماید.

5-     میل به آگاهی و اندیشه های نو.

 محیط خانواده باید به فضایی برای افكار و اندیشه های نو برای زندگی بهتر، روابط شیرین‌تر و آینده درخشان تر و سازنده تر تبدیل شود. زن و شوهر بایداین روحیه را در خود تقویت كنند كه به طور دائم و با شور و نشاط در جستجوی راههای بهتر برای ایجاد یك زندگی متعالی و بالنده باشند. چنین روحیه ای می‌تواند حتی از مسائل ساده و اولیه زندگی نظیر باورهای عادی نسبت به مسائل، نظریات و قضاوت هل شروع شود و به طور روزمره و هفتگی، زوجین دیدگاه های خود را مطرح، ارزیابی و اصلاح كنند و به دیدگاه های نو و مفید دست یابند. خانواده هایی كه برای قبول افكار و اندیشه های تازه آمادگی ندارند، به مرور از رشد و كمال  باز می‌مانند و ضمن آنكه در درون، گرفتار ارتباط های قالبی، خشك و تغییر ناپذیر می‌شوند، در مناسبات اجتماعی نیز به تدریج دچار نوعی ركود و عقب افتادگی خواهند شد.


منابع : 1- احدي، حسن و جمهري، فرهاد. روان شناسي رشد. انتشارات پرديس. تهران. ۱۳۸۰ تو- اتکينسون و ديگران. زمینه‌ی روان شناسي (ج ۲).ترجمه‌ی دکتر محمد نقي براهني و ديگران. انتشارات رشد. تهران. ۱۳۸۱ 3-کو ئن، بروس. درآمدي به جامعه شناسي. انتشارات توتيا. تهران ۱۳۷۵ چهار-گيدنز، آنتوني. جامعه شناسي. ترجمه‌ی منوچهر صبوري. نشر ني. تهران.۱۳۷۸ 5- مجله‌ی مشاور مدرسه.