الگوی مددکاری اجتماعی برای مداخله در بحران

  زمان مداخله در بحران متأثر از نیازهای مراجعان، منابع در دسترس، نوع بحران و ضربه ای است که به جامعه بحران دیده وارد شده است. برای مداخله موثر در بحران ها زمان محدود و بسیار پر اهمیت است و مددکاران اجتماعی می بایست بسیار سریع نیازهای جامعه هدف را شناسائی کنند و با شناخت منابع برطرف کننده نیازها به سازماندهی و بهره گیری از آنها برای مرتفع ساختن نیازهای جامعه هدف بپردازند و با نفوذ در افراد آسیب دیده و به کارگیری مهارتهای درمانی و ارتباطی زمینه کنار آمدن و سازگار شدن آنها را با موقعیت ناشی از بحران حاصل نمایند و مانع از انجام گرفتن فعالیت هایی شوند که به حادث شدن خطر و عمیق تر شدن بحران می انجامد، بی شک تخصص و مهارت مددکاران اجتماعی در این راستا از اهمیت بسیاری برخوردار است.

ارائه خدمات در جریان مداخله در بحران های ناشی از وقایع آسیب زا نیاز به سطح بالایی از مهارت و فعالیت های تخصصی مددکاران اجتماعی دارد که این مهارتها در گام اول به توانایی مددکار اجتماعی در به کارگیری ابزارهای کار مددکاری در راستای شناخت مشکل و برقراری ارتباط با جامعه تحت آسیب مرتبط است که به ارتباطی رشد یافته و تأثیرگذار بین افراد آسیب دیده و مددکار اجتماعی می انجامد.

از مهارتهای مددکار اجتماعی ارزیابی صحیح از موقعیت بحرانی در زمان محدود است. افرادی که ضربه های روانی شدیدی را در شرایط بحرانی تجربه کرده اند به کمک های فوری نیاز دارند و فرآیند کمک رسانی می بایست با نیازهای روانی – اجتماعی آنها همخوان باشد تا کفایت و اثرگذاری لازم را در حل مشکل آنها داشته باشد.

مددکاران اجتماعی با ارزیابی نشانه های رفتاری فرد در موقعیت بحرانی و منبع در دسترس می بایست نقشه مداخله را به سرعت سازماندهی و اجرا نمایند، مددکاران اجتماعی نباید با به کارگیری برخی از ابزارها و تکنیک هایی که در ارزیابی به کار گرفته می شود و نیاز به زمانی طولانی دارند موجب از دست رفتن زمان موثر در مداخله شوند. به طور مثال استفاده از فرمهای ارزیابی و یا مصاحبه های طولانی که با هدف ارزیابی تاریخچه زندگی فرد انجام می شود ممکن است منجر به از دست رفتن زمان مداخله موثر شود، شناخت مداخله گران از بحران حادث شده براساس وقایع پیشین می تواند به افزایش سرعت ارزیابی کمک نماید.

  مداخلات موثر در بحرانهای ناشی از وقایع متمرکز است بر آگاهی مداخله گران از نوع بحران پدیده آمده و ضربه ای که بر افراد آسیب دیده و جامعه تحت آسیب وارد شده است. مددکاران اجتماعی هدفهای درمانی را بر اساس شناخت از بحران پیش رو و موقعیت فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی افراد تحت آسیب در آن حیطه طرح ریزی می نمایند و این در صورتی امکان پذیر است که این نیروهای متخصص به شناخت در مورد موقعیت دست یابند و از منابع کمک رسانی، آگاهی صحیح داشته باشند و سایر خدمات جانبی را برای ارائه راهکارهای مداخله ای به موقع بشناسند.

  مداخله در بحران در وقایع ناشی از سوانح طبیعی در گام اول بر تامین نیازهای اولیه افراد تحت آسیب، مانند دستیابی به نیازهای فوری همچون محیطی امن، خدمات بهداشتی و درمانی، غذا، لباس و سر پناه تمرکز دارد، مددکاران اجتماعی برای پوشش دادن به این خدمات سعی بر ارتباط با منابع گوناگون خدمات رسانی دارند تا شبکه ای از خدمات را برای بر طرف کردن نیازهای افراد تحت آسیب فراهم آورند، بسیاری از افراد دچار بحران، خود توانایی ارتباط با منابع دریافت کمک را ندارند، از یک سو ممکن است آنها به دلیل شرایط سخت روانی و زیستی انگیزه لازم در پیگیری دریافت خدمات را داشته باشند و یا دانش، مهارت و ظرفیت لازم در بهره گیری از این خدمات را نداشته باشند که مددکار اجتماعی برای چنین مواردی مدیریت دریافت و بهره گیری از خدمات را دنبال می نماید.

  برای مداخله در بحران های روانی – اجتماعی، توجه به وضعیت روانشناختی و هیجانی افرادی که در بحران گرفتار آمده اند بسیار ضروری است، مددکاران اجتماعی با برقراری ارتباطی حمایت گرانه و گوش کردن فعال در مورد گفته های افراد آسیب دیده به ارائه خدمات حمایتی و مشاوره ای می پردازند، احساسها و چگونگی ادراک فرد از واقعه را بررسی می کنند و سعی در تغییر اسناد های فرد به سوی اسناد های ایمن دارند، بررسی بازخورد های ناشی از فرآیندهای درمانی روانی – اجتماعی به بهبود شرایط کمک رسانی و مداخله ای خواهد انجامید (132).

برگرفته ازطرح جامع ملی بازتوانی حوادث طبیعی در جمهوری اسلامی ایران 1391