روانشناسی تحلیلی یونگ

چند سال بعد از آنکه فروید کارش را با روانکاوی شروع  کرده بود، گروه کوچکی از پزشکان جوانی که علاقمند به یادگیری و استفاده از روانکاوی بودند به دور فروید جمع شدند. در جریان همین مکاتبات بود که بعضی از اختلاف نظرها بروز کرد.
در نتیجه تعدادی از پیروان اولیه فروید او را ترک کردند و به بسط و گسترش نظریه خود پرداختند و به اصرار فروید نامهای دیگری به جز روانکاوی بر نظریه های خود نهادند. کارل گوستاو یونگ، روانپزشک سوییسی اولین نفر از این مخالفان بود که نظریه خود را «روان شناسی تحلیلی» نام نهاد. (ا. راس؛ 1378؛ 96)

روان شناسی تحلیلی یونگ

نظریه روان تحلیلی یونگ، از لحاظ جامعیت با نظریه فروید برابری کرده و از نظر پیچیدگی بر آن برتری دارد. انگیزه های انسانی

یونگ با عقیده فروید مبنی بر مرکزیت سکس و تمایلات جنسی مخالفت کرده و ابراز عقیده کرد که انسان ها همانقدری که به وسیله اهداف، آرزوها و امیال دیگرشان برانگیخته می شوند، به وسیله ی تمایلات جنسی نیز برانگیخته می شوند. از نطر یونگ فضیلت خود بودن، تلاش برای رشد و خودشکوفایی خلاق، از انگیزه های اصلی رفتار انسان هستند. (ا. راس؛ 1378؛ 97)

یونگ معتقد است به اینکه آدمی در طول زمان و در کشمکش زندگی، راه کمال می پیماید و به ترقی و تعالی نایل می شود. نظریه یونگ، از این رو کاملا امید بخش است. یونگ هم گذشته بالفعل شده، و هم آینده ی بالقوه را در چگونگی تشکیل و تحول شخصیت موثر می داند. (سیاسی، 1371؛ 71) اجزای شخصیت

به نظر یونگ، شخصیت از چند سیستم جدا اما مربوط به هم تشکیل شده است. مهمترین این سیستم ها عبارتند از ایگو، ناخودآگاه شخصی و عقده های آن، ناخودآگاه جمعی و ارکی تایپ (صورت های ازلی) های آن، پرسونا، آنیما، آنیموس و سایه.(شاملو؛ 1370؛ 43)

خود

بر خلاف خود فروید که تنها بخشی از آن در سطح هشیار است، خود در نظریه یونگ، تماما در سطح هشیار است. این خود، از احساس ها، تفکرات، ادراکات و خاطراتی که ما از آنها آگاهیم، تشکیل شده است. (ا. راس؛ 1378؛ 98) ناهشیار شخصی

ناهشیار شخصی، از بسیاری جهات همانند چیزی است که فروید آن را جنبه نیمه هشیار خود می نامید. در اینجا رویدادها، اسامی و ادراکات زودگذری ذخیره می شوند که ما آنها را کاملا به یاد نداریم، ولی می توانیم با اندک زحمتی آنها را به سطح هشیار انتقال دهیم. (ا. راس؛ 1378؛ 98) عقده ها

عقده عبارت است از مجموعه ی متشکل و سازمان یافته ای از احساسات، تفکرات، ادراکات و خاطرات که در «ناخودآگاه شخصی» مستقراند. هر عقده، یک هسته ی مرکزی دارد. جاذبه و کشش این هسته سبب می شود که تجارب دیگر به دور آن تجمع نمایند. (شاملو؛ 1370؛ 43)

مرکز این سازمان، قوه جاذبه ای دارد که وضع و حال و نگرش مخصوصی به شخص می دهد و فعالیت های او را رهبری می کند. مثلا هر کسی که اندیشه ی مادر بر وجودش مستولی باشد، دارای عقده ی مادر است. افکار، عواطف، اعمال این شخص تابع تصوری است که از مادر دارد، سخن مادر، نظر و عقیده ی مادر، ذهن و سلیقه ی مادر ... برای او حائز اهمیت است. (سیاسی؛ 1371؛ 73)

ناهشیار جمعی

یونگ، شخصیت هر فرد را محصول تاریخ قرون و اعصار اجداد او می داند. به نظر او شخصیت انسان امروزی، بر اساس تجارب جمعی و تصاعدی نسل های گذشته و حتا انسان های اولیه شکل گرفته است. ( شاملو؛ 1370؛ 42) ناهشیار جمعی به قول یونگ عبارت است از: «تجربه های اجداد ما در طی میلیون ها سال که بسیاری از آنها ناگفته باقی مانده» و یا «انعکاس رویدادهای جهان ماقبل تاریخ که گذشت هر قرن تنها مقدار بسیار کمی به آن می افزاید»

از نظر یونگ، ناهشیار جمعی نه تنها منشا بسیاری از اعمال حیاتی و خلاقیتهای ماست، بلکه مبنای رفتارهای نوروتیک و نامعقول ما نیز است. از آنجایی که ناهشیار جمعی در بین تمام انسانها مشترک است، بنابراین می بینیم که در بسیاری از موارد انسانهای مختلف تمایل دارند که نسبت به موقعیت ها، اشکال و سمبل های خاصی که صورت های ازلی نام دارند، پاسخ یکسان نشان دهند. (ا. راس؛ 1378؛ 98) صورت های ازلی

صورت های ازلی، صورت های ذهنی هستند که از زمان های بسیار قدیم تاکنون برپایه تجربه های نوع بشر جهت ایجاد هیجانهای قوی بنا شده اند. همه افراد بشر دارای یک مادر بوده اند. همه انسان ها در طول تاریخ، درد و ناراحتی را تجربه کرده اند، شاهد مرگ و تاریکی بوده اند و طلوع آفتاب را مشاهده کرده اند و باعث می شوند که ما نسبت به آنها و نیز کلمات و سمبلهایی که به آنها اشاره دارند، به یکسان واکنش نشان دهیم.(ا. راس؛ 1378؛ 99) پویایی های شخصیت

به نظر یونگ، شخصیت، یک سیستم انرژی نیمه بسته است؛ زیرا انرژی آن تا اندازه ای تامین می شود. به همین سبب مانند یک سیستم کاملا بسته، قادر به ثبات و تعادل کامل نیست. انرژی یا نیرویی که شخصیت بر اساس آن فعالیت می کند را نیروی روانی می نامند. انرژی روانی به شکل خاص، در توانایی های بالقوه و یا بالفعل تجلی می یابد. از این گونه توانایی ها می توان از تمایلات، خواسته ها، احساسات، توجه، گرایش های فکری و عاطفی و مانند آن را نام برد. (شاملو؛ 1370؛ 49) رشد و تکامل شخصیت

یکی از جنبه های پر اهمیت نظریه یونگ، غیر از ناخود آگاه جمعی و ارکی تایپ ها، تاکید وی بر پیشرفت و تکامل شخصیت انسان از کودکی تا بزرگسالی است. هدف نهایی این تکامل چیزی است که یونگ آن را «خودشکوفایی» می نامد.

خودشکوفایی یعنی رسیدن به حداکثر وحدت، هماهنگی و تکامل تمام قسمت های مختلف شخصیت انسان. (شاملو؛ 1370؛ 51) مراحل رشد تکامل فردی

یونگ برعکس فروید، برای رشد شخصیت کودک مراحل خاصی قایل نیست. در اوایل زندگی، انرژی لیبیدو در فعالیت هایی که لازم است سرمایه گذاری می شود. قبل از پنج سالگی، ارزش های جنسی رفته رفته ظاهر می شوند و در دوره بلوغ، به اوج خود می رسند. در زمان جوانی و اوایل بزرگسالی، غرایز با شدت هرچه تمام تر فعالیت می کنندو شخص از طریق شهوات، عواطف و خواسته های خود اداره می شود. فرد در این سنین تاحد زیادی به دیگران متکی است. در این دوره حرفه می آموزد، آماده ازدواج و پرورش کودکان می شود و به طور کلی در جایگاه زندگی اجتماعی خود مستقر می شود.

هنگامی که فرد به حدود چهل سالگی می رسد، تغییر شدیدی در شخصیت او حاصل می شود. در این زمان، علایق و تمایلات دوران جوانی را از دست می دهد و جای آنها را ارزش هایی می گیرند که بیشتر جنبه ی فرهنگی و معنوی دارند و کمتر بار فیزیولوژیک. فرد در دوران میانسالی بیشتر درونگرا و کمتر هیجانی است. همچنین به جای فعالیت های شدید جسمی و عاطفی، بیشتر به تعقل و تامل در امور می پردازد. در این سن ارزش های درونی فرد به صورت فعالیت ها و سمبل های اجتماعی، مذهبی و فلسفی تصعید و ظهور می کند. در واقع باید گفت فرد در این مرحله انسانی معنوی می شود. این انتقال از نظر یونگ مهم ترین و در عین حال خطر ناک ترین واقعه ای است که در زندگی انسان رخ می دهد؛ زیرا اگر جریان زندگی در این دوره، در مسیر غلطی بیفتد، شخصیت برای همیشه نابهنجار می شود. (شاملو؛ 1370؛ 54)


منابع

راس. آلن ا؛روان شناسی شخصیت. جمالفر، سیاوش. نوبت دوم. 1378، تهران. نشر روان

شاملو، سعید؛ مکتب ها و نظریه ها در روانشناسی شخصیت؛ نوبت سوم؛ 1370؛ تهران، نشر رشد

سیاسی، علی اکبر؛ نظریه های شخصیت. نوبت چهارم؛ 1371؛ تهران؛ نشر موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران