رویکرد وظیفه مدار در مددکاری اجتماعی
- توضیحات
- نوشته شده توسط مددکار ایران
- دسته: مددکاری اجتماعی
- بازدید: 2854
فعالیت مبتنی بر وظیفه مداری در مددکاری اجتماعی، اصولا از مجموعه مطالعات شهودی که توسط“ رید“ و ”شین“ (1969)، ” رید“ و ” اپشتین“ (1972) و ” رید“ (1985) انجام شد، شروع گردید. در این مطالعات درمان کوتاه مدت برنامه ریزی شده کار آمد تشخیص داده شد و کارایی درمان بلند مدت، نقض گردید. و در نتیجه الگوی فعالیت مبتنی بر وظیفه مداری به عنوان الگوی کارآمد مطرح شد.
مددکاران اجتماعی تلاش می کنند مشکلات مطرح شده و تشخیص داده شده را حل کنند از این رو نظریات مددکاری اجتماعی باید نشان دهند مشکلات چگونه بوجود آمده اند و این مشکلات مربوط به چه زمینه هایی می شوند و چگونه می توان آنها را به کمک مراجعانمان برطرف کنیم؟
از رویکرهایی که مددکاران اجتماعی درکار با مراجعانشان بکار می گیرند رویکرد وظیفه مداری است.رویکردی که می تواند در حل مشکلات مراجعان بدست خودشان و با برنامه ریزی و بستن قرارداد توانایی های مراجعان را که تا حالا یا آنها را نمی شناختند یا این توانایی ها ضعیف شده اند یا نسبت به توانایی های خود شک داشتند را جبران یا بازتوانی کنند.این رویکرد برخلاف رویکردهای روان پویایی که نیازمند دوره زمانی طولانی مدت درمانی هستند کوتاه مدت و فشرده است و مثل رویکرد مداخله در بحران به مشکلات فوری،عملی و اضطراری می پردازد.
فعالیت کوتاه مدت و متمرکز با محدودیت زمانی مشخص جنبه اساسی این رویکرد است.در این رویکرد هدف حل مشکلات مراجعان به دست خودشان با سپردن وظایف و فعالیت هایی که باید آنها انجام دهند است. برای دستیابی به چنین هدفی اولین کار ایجاد رابطه ای که مبتنی بر مشارکت و همکاری است و این رابطه زمانی شکل می گیرد که دو طرف همدیگر را بپذیرند و مراجعان قبول کنند که مددکاران اجتماعی در ارائه وظایف به آنها توانایی و مهارت های لازم را دارند. فعالیت های وظیفه مداری متمرکز بر مشکلاتی است که :
1-مراجعان آنها را تائید کنند یا بپذیرند(توافق در اینکه این مسئله مشکل اصلی مراجع است بین مددکار اجتماعی و مراجعه کننده حاصل شود یا به درک مشترک برسند).
2-از طریق سپردن وظایفی به مراجعان و اقداماتی قابل حل باشد که نیازمند ارتباط همیشگی یا به نوعی وابستگی مراجعان به موسسه یا مددکار اجتماعی نباشند.
3-مشکل دقیقا مشخص و قابل تعریف باشد
4-مشکل راجع به موضوعات و مسائلی باشد که مراجعان دنبال تغییر آنها باشند.
5-مشکل بیشتر درباره خود فرد باشد و به نوعی فردی باشد و نقش افراد بیرونی در آن کمتر باشد.مثلا درباره خواسته ها و نیازهایی باشد که تا حالا نتوانستند به آنها دست پیدا کنند در واقع بیشتر نیازمند تغییر در خود مراجعان باشد تا تغییر در محیط بیرونی فرد.
مراحل انجام رویکرد وظیفه مداری :
1- ابتدا مشکلات فرد مشخص می شود.یعنی مشکلات را ویژه سازی میکنیم.مثال: ما برای یافتن و مطالعه اخبار ابتدا به صفحه اول روزنامه مراجعه میکنیم .مشکل را مشخص می کنیم
2- مشکلات اولویت بندی می شوند.ترتیب و توالی مشکلات مشخص می شود.
3- وظایف و کارهای تعیین شده برای مشکلات اولویت داده می شود.
4- توافق یا قرارداد در زمینه تقسیم وظایف بین مددکار اجتماعی و مراجع صورت می گیرد.توافق راجع به ترتیب اولوت مشکلات-مشخص کردن پیامدهای درمان و مداخله-انجام وظایف-میزان تماس بین مددکار اجتماعی و مددجو و محدودیت زمانی
5- بررسی و ارزیابی وظایف و مسئولیت هایی که درباره آنها توافق صورت گرفت و در پایان ارائه گزارش .
مثال : جون زن جوانی است که مددکار اجتماعی به کمک ابزارهای حرفه ای خود و مشارکت خود جون تشخیص داد که ناتوانی وی در یافتن شغل او را بیشتر از هر مشکل دیگر نگران کرده است.و شروع کرد برنامه ای برای یافتن شغل برای وی طراحی کرد که شامل وظایفی بود که هریک باید انجام می دادند.اما قبل از تکمیل برنامه اش مددکار اجتماعی بازدید منزل رفت و به بررسی وضعیت محیط زندگی وی پرداخت. مادر جون ترجیح می داد در خانه باشد و کارهای خانه را انجام دهد و از مادر بزرگش مراقبت کند.پدر جون احساس می کرد کار کردن جون در فروشگاه برای جون مناسب نیست کاری جون به اون علاقه داشت.و ترجیح می داد دخترش برای یادگیری مهارت های اداری و دفتری به دانشگاه برود.اینجا مددکار اجتماعی باید قبل از اینکه تلاش های خود را برای یافتن کار برای جون ادامه دهد ادراکات متفاوت خانواده جون را از وظایف هر کس حل و فصل کند.
مشکلاتی که رویکرد وظیفه مداری می تواند به حل آنها کمک شایانی بکند از نظر رید عبارت اند از :
1-تضاد بین فردی
2-نارضایتی در روابط اجتماعی
3-مشکلات با سازمان های رسمی
4-مشکلات در ایفای نقش های مربوطه
5-مشکلات در تصمیم گیری
6-تنش و فشار عاطفی واکنشی
7-منابع ناکافی
در رویکرد وظیفه مداری در کار با مراجعان ابتدا خواسته ها ی آنها توسط مددکاران اجتماعی ارزیابی می شود ممکن است بعضی خواسته ها در راستای هم و بعضی در راستای هم نباشد این خواسته های مراجعان هستند که موجب اقدام می شوداما سیستم های عقیدتی افراد خواسته ها و شیوه های دستیابی به آنها را شکل می دهند.مثلا در مورد خانم جون ارزوی داشتن شغل، کافی بود او را وادار کند که در جست و جوی کمک مددکار اجتماعی باشد اما نوع شغلی که او اعتقاد داشت و می خواست کار در فروشگاه بود و علاقه ای به صرف وقت در دانشگاه جهت کسب صلاحیت و شایستگی برای انجام امور دفتری و اداری که پدرش می خواست را نداشت.این به این معنی است که نوع نگاه پدر و جهت گیری که نسبت به کاریابی جون دارد تغییر کند.
مددکاران اجتماعی برای تغییر این عقاید می توانند اقداناتی از جمله:
1-دقت و صحت: کمک به مراجعان برای درک صحیح و درست عقایدشان تا بتوانند بخوبی آنها را بفهمند و درک کنند.
2-دامنه عقاید مراجعان: مددکاران اجتماعی می توانند کمک کنند تا افراد یا مراجعان جنبه های وسیع تر عقایدی را که آنها نسبت بهشون جهت گیری دارند را ببینند. مثلا درسته که جون اولویت شغلی برایش مهم بود اما رفتن دانشگاه و کسب مهارت های لازم می توانست وی را وارد محیط های بزرگتر و آینده نگری بهتری را برای وی رقم بزند.یا عقاید پدر جون درباره محیط اجتماعی کاری که جون دوست دارد انجام دهد عوض شود .
3-ایجاد پیوستگی بین عقاید : کمک مددکاران اجتماعی به حل و فصل کردن عقاید و خواسته های متضاد .بازم درباره عقاید جون و پدرش و کمک مددکار اجتماعی درباره کسب صلاحیت بیشتر توسط جون در دانشگاه .
4-اقدام : فعالیت مشترک مراجع و مددکار اجتماعی برای انجام کاری مشترک که براساس توافق صورت می گیرد یعنی انجام وظایفی که قبول کرده ایم و پذیرفته ایم.این اقدامات باید براساس توالی و ترتیبی که در توافق و قرارداد اذعان داشتیم انجام شود و تلاش برای تغییر و حل مشکلات متناسب با نیاز سنجی که شد و اولویتی که به مشکلات توسط مددکار اجتماعی و مراجعان داده شد انجام گیرد.
راهبردهای مداخله ای در وظیفه مداری دو هدف اصلی را دنبال می کنند:
1-کمک کردن به مردم که مشکلات خودشان را حل کنند
2-ارائه تصویر خوبی از مشکل گشایی به طوری که توانایی و ظرفیت آینده مراجعان برای برخورد با مشکلات و تمایل به پذیرش کمک افزایش یابد.
نکته: در این رویکرد مددکار اجماعی و مراجع باهم مشکلات مورد هدف را تعیین می کنند و وظایفی را که باید خارج ازموسسه صورت گیرد انجام میدهند و به بررسی و تمرین موفقیت ها می پردازند.
ارزیابی در رویکرد وظیفه مداری با اهداف:
ضروریات اقدام –موانع اقدام و محدودیت های غیر قابل تغییر صورت می گیرد.
در برنامه ریزی وظایف : وظایف باید دقیقا و صریحا مشخص شوند قابل عمل برای مراجعان باشند.براساس توافق بین مددکار اجتماعی مراجعان صورت گرفته باشند. وظایف می تواند شامل اقدامات جسمی یا ذهنی باشند.درکل ما دو نوع وظیفه داریم :
1-وظیف کلی که چارچوب فرایند مداخله و درمان را مشخص می کنند
2-وظایف اجرایی که مشخص می کنند مراجع چه کارهایی را باید انجام دهند.
این وظایف می توانند واحد و منفرد باشند یعنی فقط یک وظیفه را انجام دهند.پیچیده باشند شامل دو اقدام متفاوت مثل یافتن خانه جدید و شرکت در کلاس های کار درمانی .فردی باشند یعنی فقط خود مراجع آنها را انجام دهد.یا دوجانبه باشند مددکار اجتماعی هم مشارکت داشته باشد یا مشترک باشد بطوری که مراجع و دیگر اشخاص مهم برای مراجع کارها را باهم انجام دهند.
وظایف مددکاران اجتماعی در این رویکرد:کار کردن با افراد دیگر غیر از مراجعان جعت کمک به مراجعان برای انجام وظایفشان.
فراهم کردن پاداش ها برای موفقیت مراجعان
انجام وظایف مشترک با مراجعان زمانی که مراجعان به تنهایی نمی توانند وظایفشان را انجام دهند.
بررسی و ارزیابی موفقیت ها و پیشرفت مراجعان در انجام وظایفشان.
از اهداف اولیه بکارگیری این رویکرد می توان ارائه یک درمان کوتاه مدت و رویکردی کارامد بر حل یک مشکل مشخص بود
عیسی نیکبخت،فرهاد حسنی
منابع:
1-پین،مالکوم(1947).ترجمه الله یاری،طلعت؛ بخشی نیا،اکبر(1391).تهران:نشر دانژه.
منابع لاتین:
1- Merrill, David(2007). A Task-Centered Instructional Strategy. Journal of Research on Technology in Education
2- Colvin, Julanne(2015). The Partners in Prevention Program: The Evaluation and Evolution of the Task-Centered Case Management Model.
3- Theories, models and perspectives - Cheat sheet for field instructors
4- Social work practice:theorys social work.